تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
مقدمه
ضمان در لغت به معنای بر عهده گرفتن و کفیل شدن است و در اصطلاح حقوقی، عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمّه دیگری است، بر عهده بگیرد یا ملتزم شود که اگر کسی به عهد خود وفا نکرد، از عهده خسارت برآید.
دو طرف عقد ضمان، ضامن و مضمونله هستند. مورد ضمانت باید چیزی باشد که به ذمّه تعلق گیرد و مشروط به مباشرت مدیون یا متعهد نباشد. عقد ضمان بر اساس یک رابطه قبلی که بین داین و مدیون بوده، بنا میشود. با عقد ضمان بر اساس نظریه فقهای شیعه، ذمّه متعهد به ذمّه ضامن منتقل میشود.
ضمان در اصطلاح حقوقی در دو معنای اعم و اخص بهکار میرود:
ضمان اخص
ضمان به معنای اخص عبارت از تعهد به مال است که در ذمه دیگری قرار دارد. به این ضمان، ضمان عقدی هم میگویند. ضمان به معنی اخص همان ضمانی است که قانونگذار در ماده ۶۴۸ قانون مدنی از آن بدین صورت تعریف کرده است: «عقد ضمان عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است به عهده میگیرد».
ضمان اعم
ضمان به معنی اعم عبارت است از این که شخصی دین دیگری را تعهد کند یا این که تعهد کند که شخص مدیون را بر طبق مقرر حاضر کند.
عقد ضمان
ماده ۶۸۴ قانون مدنی ایران در تعریف ضمانت مقرّرداشته است : > عقد ضمان، عبارت است از اینکه شخصی مالی را که برذمهء دیگری است به عهده می گیرد < .
به موجب تعرف فوق به محض تحقق یافتن ضمانت، آنچه در ذمهء مدیون است در ذمهء شخص دیگر که ضامن است قرارمی گیرد و مدیون از دین خود بری می شود؛ یعنی بستانکار نمی تواند برای مطالبهء طلب خود به اومراجعه کند. تعریفی که در قانون مدنی ایران از ضمانت بعمل آمده بر طبق نظرمشهور علمای عالیقدر شیعه است. بسیاری از علمای عامه ضمان را موجب ضم یعنی ضمیمه و پیوست شدن ذمهء مدیون به ذمهء شخص دیگر می دانند. > امام مالک برآن است که طلبکار نمی تواند طلب خودرا از ضامن بخواهد مگر در صورتی که مطالبه از مضمونٌ عنه در اثرغایب بودن یا افلاس ویا انکارش متعذرشود. امام شافعی و بقیه فقهای عامه می گویند طلبکار می تواند از هریک از ضامن و مضمونٌ له که بخواهد طلب خود را مطالبه کند. <
قبول هر یک از دو نظر فوق ماهیت ضمانت را به گونه ای خاص معرفی می کند و آثاری که بر آنها مرتبت می شود متفاوت است. در حقوق ایران هر دو نظر مورد توجه قرار گرفته است، به این معنی که در قانون مدنی ماهیت ضمانت را نقل ذمه به ذمه و در سایر قوانین ضمّ ذمه به ذمه دانسته اند. بحث در زمینهء ماهیت ضمانت از نظر حقوق ایران در بخشهای بعدی این مقاله از نظر خواهد گذشت.
ب. طرفهای ضــمانت
در ضمانت، سه شخص (سه طرف ) مشارکت دارند:
اول. شخصی که تعهد یا دینی بر عهده اوست و از او در مقابل شخص دیگری ضمانت می شود. چنین شخصی >مضمونٌ عنه< یا درخواست کننده ضمانت نامیده می شود.
دوم. شخصی که آن دین یا تعهد را بر عهده می گیرد، که در اصطلاح به چنین شخصی >ضامن < می گویند.
سوم. شخصی که تعهد ضامن به نفع او انجام می گیرد، که چنین شخصی اصطلاحاً > مضمونٌ له < نامیده می شود.
جملات اخیر ماده ۶۸۴ قانون مدنی طرفهای ضمانت را به شرح زیر بیان نموده است:
> متعهد را ضامن، طرف دیگر را مضمونٌ له و شخص ثالث را مضمونٌ عنه یا مدیون اصلی می گویند. <
ج. کاربردضمانت در معــاملات بین المللی
معمولاً برای اجرای پروژه های عمرانی از قبیل سدسازی، راه سازی، تأسیس کارخانه ها، ساختمان پلها، ایجاد مجتمعهای مسکونی و کارهای بزرگ دیگر از این قبیل، از شرکتهای بزرگ و صلاحیتداری که قابلیت آنها در داخل کشور یا در سطح بین المللی شناسائی شده است، دعوت بعمل می آید تا بهترین شرایط را، چه از نظرکیفیت کار و چه از حیث قیمت و مدت اجرا، عرضه نمایند. این عمل اصطلاحاً > مناقصه < نامیده می شود. به منظور آنکه شرکت کننده در مناقصه به پیشنهاد خود پای بند باشد، از او درخواست می شودکه به پیشنهاد خود ضمانتنامه ای را که > ضمانتنامه شرکت در مناقصه < نامیده می شود،ضمیمه نماید. ضمانتنامه شرکت در مناقصه، معادل جزئی از قیمت مورد پیشنهاد ( فی المثل پنج درصد ) آن است که در شرایط مناقصه مشخص میگردد. هرگاه پیشنهاد شرکت کننده در مناقصه مورد قبول اعلام کننده مناقصه (کارفرما ) واقع شد ولی شرکت کننده در مناقصه حاضر به انعقاد قرارداد جهت اجرای کار نگردید، ضمانتنامه شرکت در مناقصه به زیان او و به نفع کارفرما ضبط خواهد شد.
بطوریکه ملاحظه می شود، ضمانتنامه شرکت در مناقصه ، همواره قبل از انعقاد قرارداد اجرای پروژه و به منظور حصول اطمینان از تمکین پیشنهاد دهنده به امضای قراردادی اخذ می شود که خود برای امضای آن داوطلب شده و با پذیرش شرایط آن حاضر به شرکت در مناقصه و ارائه پیشنهاد گردیده است.
با امضای قرارداد اجرای کار، فصل جدیدی در روابط بین کارفرما و امضا کننده قرارداد- که از این پس در این مقاله به طور اعم > پیمانکار < نامیده می شود- بوجود می آید. قبل از این مرحله، نگرانی کارفرما، عدم تمکین شرکت کننده در مناقصه نسبت به امضای قرارداد بوده ولی از این پس، بیم کارفرما از آن است که پیمانکار تعهدات خود را به کیفیت مطلوب انجام ندهد یا اجرای کار را به صورت ناقص و ناتمام رها کند. به همین منظور، از امضاء کننده قرارداد خواسته می شود ضمانتنامه ای را که مبلغ آن معمولاً پنج تا ده درصد مبلغ قرارداد است تسلیم کارفرما کند و تا زمانی که چنین ضمانتنامه ای تسلیم نشود قرارداد لازم الاجراء تلقی نمی گردد. این ضمانتنامه را اصطلاحاً > ضمانتنامه حسن انجام معامله < یا حسن اجرای کار یا به عبارتهای دیگری که مفاهیم مشابهی دارد می نامند. هدف از اخذ ضمانتنامه حسن اجرای کار این است که تأمین مناسبی برای کارفرما فراهم گردد تا هر گاه پیمانکار نخواهد یا نتواند تعهدات خود را بر طبق قرارداد انجام دهد، کارفرما برای یافتن فرصت در مورد اتخاذ تدابیر اولیه از آن استفاده کند یا قسمتی از خسارات وارده برخود را از محل آن جبران نماید.
به علت حجم بزرگ پروژه ها و در جهت مساعدت به پیمانکاران و تشویق آنان به ارائه شرایط مناسبتر، معمولاً به آنان اجازه داده می شود که جزئی از مبلغ قرارداد را قبل از آنکه هیچ کاری انجام دهند، یا پس از تجهیز مقدماتی کارگاه، از کارفرما نقداً دریافت دارند و پس از اجرای کار و یافتن استحقاق نسبت به مبالغی از بهای قرارداد، وجوهی را که به عنوان پیش پرداخت دریافت کرده اند، طی اقساط معینی، به کارفرما بازپس دهند. پیش پرداخت مذکور همواره در مقابل اخذ نوعی تأمین از پیمانکار به او داده می شود که ممکن است ضمانتنامه معتبری از بانک یا مؤسسه اعتباری مورد قبول کارفرما باشد. به چنین ضمانتنامه ای > ضمانتنامه پیش پرداخت < می گویند.
بر طبق بند ۳ ماده ۱۱ آئیننامه معاملات دولتی مصوب ۱۳۴۹ : > میزان پیش پرداخت نباید از بیست و پنج درصدمبلغ معامله تجاوز کند و منحصراً در مقابل ضمانتنامه بانکی پرداخت خواهد شد< .
فرق اصلی و عمده انواع ضمانتنامه های فوق، هدف از صدور آنها و در نتیجه موعد و نحوه آزاد شدن آنها است. هدف از ضمانتنامه شرکت در مناقصه حصول اطمینان از تمکین شرکت کننده به امضای قرارداد است و موعد آزاد شدن آن کم و بیش مقارن امضای قرارداد اجرای کار بوسیله برنده مناقصه است. ضمانت استرداد پیش پرداخت به منظور حصول اطمینان از باز پرداخت وجوهی است که به عنوان پیش پرداخت به پیمانکار داده شده و هنگام آزادشدن هر جزء از آن تاریخی است که معادل آن جزء بوسیله پیمانکار به کارفرما باز پس داده شده است. غرض از ضمانت حسن اجرای کار، اجرای مطلوب کار- چه از نظر کیفیت و چه از حیث کمیت- و رعایت برنامه زمانی آن است.
تسلیم انواع دیگری از ضمانتنامه نیز ممکن است از پیمانکاران خواسته شود از قبیل > ضمانتنامه در مقابل آزاد کردن کسور < و > ضمانتنامه دوره نگهداری < که نوعاً از قبیل ضمانتنامه های حسن اجرای کار یا حسن اجرای تعهدات تلقی می گردند.
ضمانتنامه های شرکت در مناقصه، حسن انجام معامله و استرداد پیش پرداخت برای پروژه های بین المللی جنبه مهمی از عرف تجارت جهانی را تشکیل می دهند. اطاق بازرگانی بین المللی، ضمن همکاری با سازمانهای بازرگانی بین المللی و منطقه ای علاقه مند، بخصوص با همکاری کمیسیون سازمان ملل در باره قانون تجارت ( آنسیترال ) ، مجموعه ای تحت عنوان > مقرّرات متحدالشکل برای ضمانت قراردادها < – که در این مقاله > مقررات متحدالشکل ضمانتنامه ها < خوانده شده، – تدوین نموده است. بطوریکه گفته شده هدف از تدوین مقررات متحدالشکل ضمانتنامه ها، دست یافتن به توازن عادلانه ای میان منافع قانونی طرفهای معامله یعنی ذینفع ضمانتنامه (مضمونٌ له )، اصیل یا ضمانت دهنده (مضمونٌ عنه) و ضمانت کننده (ضامن) است. این مقررات به صورت نشریه شماره ۳۲۵ اطاق بازرگانی بین المللی انتشار یافته است.
د. نقش بانکها در صدور ضمانتنامه
نظر به اینکه هدف از ضمانت، تأمین اطمینان خاطر مضمونٌ له است، ضمانت کننده باید دارای اعتبار کافی باشد به نحوی که بتواند اعتماد مضمونٌ له را از هر حیث جلب کند. از دیر باز افراد ثروتمند و متمکن می توانسته اند جلب اعتماد نمایند و عهده دار ضمانتها گردند. امروزه که از طرفی معاملات عمده در دست دولتها یا شرکتها و مؤسسات بزرگ بخش خصوصی قرار دارد و برآورده شدن نیاز ضمانت آنان بوسیله اشخاص حقیقی امکان پذیر نیست، و از طرف دیگر، مؤسسات مالی و اعتباری عمده ای که فرد اکمل آنها بانکها هستند بوجود آمده اند، صدور ضمانتنامه ها به اینگونه مؤسسات محول شده است.
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
فصل اول مسئولیت سرپرست صغیر و مجنون. ۵
۱-۱- شرایط مسئولیت سرپرست در حقوق ایران. ۷
۱-۱-۱- تعهد به نگهداری یا مواظبت مجنون یا صغیر. ۷
۱-۱-۲- محجور تحت حضانت یا مواظبت ۱۰
۱-۱-۳- تقصیر یکی از شرایط مسئولیت مقرر. ۱۲
۱-۲- حقوق تطبیقی ۱۴
۱-۲-۱- حقوق سوئیس. ۱۴
۱-۲-۲-حقوق فرانسه . ۱۶
۱-۲-۳-مقایسه: ۱۹
فصل دوم مسئولیت صغیر و مجنون. ۲۲
۲-۱- مسئولیت صغیر و مجنون در حقوق اسلامی و قانون مدنی ۲۳
۲-۲- مسئولیت مدنی صغیر و مجنون در حقوق جدید. ۲۷
۲-۳-=بند آخر ماده ۷ ق.م.م. ۳۱
۲-۴-مقایسه و نتیجه: ۳۸
منابع و مآخذ. ۴۰
چکیده
در عصر جدید ، در اثر کم شدن قدرت خانواده و سستی نظارت والدین بر اعمال کودکان و نوجوانان و آزادی بیشتری که در جامعه امروز، به جا یا نابه جا، به آنها می دهند و در نتیجه استفاده روزافزون اطفال از دوچرخه ، حتی موتور سیکلت و گاهاً رانندگی با اتومبیل، چه بسا زیانهایی برای دیگران به بار می آورد. و نیز به علت افزایش بیماری های روانی ، جبران خسارات ناشی از اطفال زیان آور محجورین بیش از پیش توجه به قانونگذاران و صاحبنظران و علمای حقوق را به خود جلب کرده و بر اهمیت موضوع افزوده است.
بحث از مسئولیت مدنی سفیه در اینجا موردنظر نیست، چرا که تفاوتی از این لحاظ بین سفیه و رشید نمی باشد. آنچه که در این کار تحقیقی مورد بررسی خواهد گرفت، مسئولیت مدنی ناشی از فعل صغیر و مجنون است و دو مساله در اینجا مطرح می شود:
۱-آیا مسئولیت افعال زیان آور صغیر یا مجنون به عهده سرپرست اوست؟
۲- آیا صغیر و مجنون مسئول اعمال زیان آور خود هستند؟
هر یک از این مساله در حقوق ایران بررسی خواهد شد و مقایسه ای هم با حقوق سوئیس و فرانسه و بعضی دیگر از کشورها در این زمینه انجام خواهد گرفت.
م ۷ ق.م.م مقرر می دارد: «کسی که نگهداری یا مواظبت مجنون یا صفیر قانوناً یا بر حسب قرارداد به عهده او می باشد، در صورت تقصیر در نگهداری یا مواظبت، مسئول جبران خسارت وارده از ناحیه مجنون یا صفیر می باشد و در صورتی که استطاعت جبران تمام یا قسمتی از زیان وارده را نداشته باشد، از مال صغیر یا مجنون زیان جبران خواهد شد و در هر صورت جبران زیان باید به نحوی صورت گیرد که موجب عسرت و تنگدستی جبران کننده زیان نباشد.»
خواهد ماند و این بر خلاف عدالت و انصاف است.
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
فهرست
چکیده: ۱
مقدمه. ۲
موانع ثبوتی : ۳
عدم قصاص پدر به قتل فرزند در فقه شیعه. ۴
فتاوی فقهای شیعه : ۴
عدم قصاص پدر به قتل فرزند در فقه عامه. ۵
نقش انگیزه در قصاص پدر به قتل فرزند. ۶
دلایل معافیت پدراز قصاص چیست؟. ۸
ادله ممنوعیت قصاص مادر به قتل فرزند به شرح زیر می باشد : ۱۱
قتل فرزند توسط مادر در فقه شیعه : ۱۲
قتل فرزند در حقوق خارجی ۱۴
نتیجه. ۱۸
پیشنهاد. ۱۹
منابع: ۲۰
چکیده: |
| عنوان تحقیق حاضر، قصاص و موانع آن و عوامل رفع مسئولیت می باشد. قصاص به معنی ، جزا و مکافات قاتل یا ضارب است به طوری که عینا کاری را که او انجام داده، در مورد خودش انجام دهیم. گاهی اوقات عواملی وجود دارد که مستقیماً مانع انجام قصاص می گردد ، به این عوامل موانع قصاص می گویند ، از جمله ابوت ( رابطه پدر و فرزند ) و عدم تساوی در دین ، اگر یکی از این عوامل در فردی وجود داشته باشد قصاص منتفی می گردد . در کنار این موانع عواملی هستند که باعث رفع مسئولیت و سقوط قصاص می شود که از عوامل رفع مسئولیت به کودکی ، جنون ، خواب و غیره می توان اشاره کرد ؛ که اگر فردی مرتکب قتل گردد و یکی از این عوامل در او باشد ، قصاص صورت نمی گیرد . به طور دیگری مجازات می شود . از دسته عواملی که باعث سقوط قصاص می شود فوت قاتل و یا گذشت و عفو قاتل می باشد که قصاص را از بین می برد . در دین اسلام و دیگر ادیان، علاوه بر این که آیات و روایات زیادی به مقابله به مثل اشاره کرده، دریافت دیه به جای قتل نیز پیشنهاد شده اما نسبت به عقو و گذشت تاکید بیشتری نموده و انسانها را به عفو و گذشت تشویق کرده است . هدف از انجام این تحقیق آگاهی بیشتر خود و افراد جامعه از قوانین مربوط به قتل نفس می باشد تا با آگاه شدن افراد از قوانین ، ارتکاب جرم و جنایت در جامعه کاسته شود و جامعه در آرامش و امنیت بیشتری بسر برد |
مقدمه
همانگونه که مستحضرید و نهادهای مختلف ذیربط نیز احتمالا گزارشهایی را در این خصوص، تقدیم حضور نمودهاند، یکی از معضلات دستگاه قضائی کشور، وضعیت حقوقی خاص برخی از محکومان به قصاص نفس میباشد که تداوم بازداشت قانونی آنان و انتظار برای رفع موانع اجرای حکم مشکلات عدیدهای را – علاوه بر محکومان و خانوادههای آنان – برای مسئولین امر نیز فراهم میآورد. این موضوع – همچون سایر موضوعات و مسائل – به دلیل گستردگی و اقتضائات استان تهران، ایجاد مشکلات مضاعفی را برای دادگستری این کلانشهر در پی دارد؛ چه آنکه:
کماند.
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
چکیده
کلاهبرداری بردن مال غیر با توسل به وسایل متقلبانه است و به لحاظ تسلط بر مال غیر با سرقت و خیانت در امانت مشابه است، لیکن دارای خصوصیات ویژهای است که آن را از جرائم مذکور جدا میکند.از جمله به کار بردن وسیله متقلبانه،اغفال مالباخته و تسلیم مال از طرف او به کلاهبردار ویژگی خاص کلاهبرداری است که در سایر جرائم وجود ندارد. به لحاظ این که جرم مذکور از طرق مختلف واقع میشود،تحولات اجتماعی در تغییر چهرههای مختلف کلاهبرداری نقش مؤثر و مستقیم دارد و لازم است در بررسی این جرم به نکات مذکور توجه بیشتری شود تا هم حقوق متهمین حفظ شود و هم کلاهبرداری با اغفال مخاطبین خود اموال آنها را به یغما نبرند.
مقدمه
ارتکاب جرم کلاهبرداری در کشور های مختلف جهان در سال های اخیر رشد چشم گیری داشته است و هر چند که در این میان کشورهایی که از رشد اقتصادی و صنعتی بیشتری برخوردار بوده و به عنوان مراکز تجاری دنیا شناخته شده اند بیش از سایر کشورها از این مشکل رنج می برند . ولی میتوان گفت که تقریبا همه کشورها اسیر این پدیده می باشند .
کلاهبرداری از جمله جرایم استثنائی به شمار می رود . معمولا شخص کلاهبردار به گونه ای عمل می کند که مالک یا متصرف مال , فریب خورده و خود از روی میل و چه بسا با التماس به امید کسب منافع سرشار مالش را در اختیار مجرم قرار می دهد . تحقق این امر یعنی اغفال قربانی و جلب نظر وی برای اینکه مال خود را به دست خودش در اختیار کلاهبردار قرار دهد , احتیاج به انجام مانورهای متقلبانه , صحنه سازی و پشت هم اندازی توسط مجرم دارد . از این رو کلاهبرداران بر خلاف بسیاری از مجرمین دیگر معمولا از هوش . ذکاوت بالایی برخوردار بوده و چه بسا مناسب اجتماعی یا اقتصادی مهمی نیز در جامعه داشته باشند . آنان از این هوش و ذکاوت , تحصیلات عالیه , موقعیت اجتماعی و چرب زبانی بعنوان ابزار کار خود برای به دام انداختن قربانیان استفاده می کنند .
بنابراین این جرم از زمره جرایم یقه سفیدها محسوب کرده اند . این اصطلاح اشاره به این واقعیت دارد که این جرم بیشتر توسط اشخاص برخوردار از مناسب اجتماعی و دخیل در امور بازرگانی ارتکاب می یابد و بیش از آنکه جرم فقرا باشد جرم ثروتمندان است . (میر محمد صادقی ص۲۶)
اهمیت و ضرورت تحقیق
لاهبرداری باشد.
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
چکیده ۱
کلید واژه ۲
مقدمه. ۳
فصل اول جایگاه لاضرر در دستگاه قانونگذاری ۸
بخش اول موقعیت نفی ضرر نسبت به احکام منصوص ۹
بخش دوم نفی ضرر به عنوان ضابطهی تحدید احکام. ۱۳
۱-۲-۱) تعیین ضابطه برای مباحات ۱۴
۱-۲-۲) تعیین ضابطه برای تحدید دیگر احکام. ۱۴
بخش سوم نفی ضرر به عنوان ضابطهی تشریع احکام. ۱۶
۱-۳-۱) تحلیل از طریق استدلال مستقیم. ۱۸
۱-۳-۲) تحلیل از طریق ملازمه. ۱۹
۱-۳-۳) تحلیل از طریق توسعهی احکام به احکام عدمی ۲۱
۱-۳-۴) تحلیل از طریق مذاق شریعت ۲۷
فصل دوم جایگاه لاضرر به عنوان ضابطهی رفتاری مردم. ۲۸
بخش اول منع اضرار به دیگری ۲۹
بخش دوم منع اضرار به خود. ۳۳
فصل سوم جایگاه لاضرر به عنوان ضابطهی فعل رفتاری حکومت و حاکم. ۳۶
بخش اول ارکان، خصوصیات و ضمانت اجراها ۳۸
ارکان قاعده. ۳۸
بخش دوم تحقق ضرر. ۳۹
بخش سوم اسناد ضرر. ۴۰
خصوصیات قاعده. ۴۱
امتنانی بودن ۴۱
۳-۱)دوگانگی ماهیت ۴۲
۳-۲) آثار و ضمانت اجراهای قاعده ۴۳
فصل چهارم – مصادیق ضرر. ۴۵
بخش اول : آیا عدم نفع،ضرر است؟. ۴۷
بخش دوم : نوعی یا شخصی بودن ضابطه ضرر. ۴۹
بخش سوم : اضرار به غیر برای دفع ضرر از خود. ۵۰
بخش چهارم : تحمل ضرر برای دفع ضرر از غیر. ۵۱
بخش پنجم : تعارض ضررین. ۵۲
بخش ششم : تعارض لاضرر با تسلیط ۵۳
فصل پنجم سوء استفاده از حق ۵۷
بخش اول سوء استفاده از حق در اپارتمانها ۵۸
بخش دوم -سوء استفاده از حق مالکیت در اداره ساختمان. ۶۰
بخش سوم – سوء استفاده از حق با عدم حضور در جلسه مجمع عمومی ساختمان. ۶۲
بخش چهارم -ضمانت اجرا ۶۳
بخش پنجم – سو ء استفاده از حق مالکیت با ایجاد سر و صدا در قسمت های اختصاصی ۶۴
نتیجهگیری ۷۰
منابع ۷۱
چکیده
لاضرر یکی از قواعد مهم حاکم بر نظام حقوق خانواده در اسلام است. دربارهی روایات لاضرر و چگونگی استفاده از آن در استنباط احکام شرعی در نظام حقوقی اسلام به طور کلی و در نظام حقوق خانواده به طور خاص دیدگاههای گوناگونی توسط فقیهان ابراز شده است. با وجود اهمیت مباحث انجام شده دربارهی این روایات در این نوشتار تلاش میشود مجموعهی این مباحث در قالب نظریهی نهی و نفی ضرر بازخوانی مجدد شود. هر چند مباحث مربوط به سند این روایات و امور پیرامونی آن نیز مهم است، اما به دلیل نبود اختلاف در اصل اعتبار این ادله از این گونه مباحث صرف نظر شده است. همچنین برای ساماندهی نظریه به جای ورود به متن روایات و مدلولشناسی آنها، ابتدا حوزههای نظریه و سطوح نظام حقوقی اسلام شناسایی شده و با نگاه نظاممند جایگاه نفی و نهی از ضرر در آنها بررسی شده است.
کلید واژه
حقوق خانواده، نظام حقوق خانواده، نظام حقوقی اسلام، لاضرر، نظریه لاضرر، قاعده لاضرر، حکم تشریعی، رفتار مکلف، رفتار دولت
مقدمه
نظام حقوق خانواده از جمله خردهنظامهای نظام حقوق اسلام است که با دارا بودن قواعد اختصاصی به لحاظ ذات خود مبانی، منابع و اصول مشترکی نیز با این نظام دارد. احکام و قواعد حقوقی تنظیمکنندهی مستقیم یا غیر مستقیم روابط اشخاص است. روابط موجود در نظام حقوق خانواده به تناسب نقشهای خانوادگی به روابط میان زن و شوهر، روابط میان والدین و اولاد، روابط اولاد با یکدیگر و در مجموع روابط خانواده و اعضای آن با دولت تقسیم میشود. بیشتر این روابط از سوی شارع به صورت حکم مقرر شده و در مواردی نیز ارادهی افراد در تعیین ضوابط رفتاری مؤثر است.
شناخت و تحلیل و تعیین ضوابط رفتار اعضای خانواده مستلزم شناخت مبانی، ادله و حکمتهای احکام است. در این میان یکی از مهمترین امور مؤثر در تعیین چارچوب نظام حقوق خانواده لاضرر است. تحلیل لاضرر در ساختار حقوق خانواده با همهی ابعاد آن نیازمند بازپژوهی دربارهی ابعاد مختلف آن است. پیرامون روایات لاضرر دیدگاههای بسیاری متنوعی مطرح شده است. برخی آنها را مجمل و استنادناپذیر میدانند؛ برخی هم به فهم مشترک فقیهان اعتماد کرده و به اندازهی عمل مشهور، عمل به روایات لاضرر را جایز دانسته و زاید بر آن را مجاز نمیدانند (صدر ۱۴۱۷: ۴۷۱). در نتیجه جایگاه روایات لاضرر در تحول و پیشرفت نظام حقوقی متوقف خواهد بود. برخی آن را به اندازهی یک حکم شرعی مبتنی بر ممنوعیت اضرار تنزل داده و آن را حکم تکلیفی دانستهاند. برخی دیگر آن را به عنوان یک قاعدهی فقهی دانسته و کسانی آن را در حد اصول کلی شریعت و حتی از جملهی مهمترین اصول دانستهاند (سیوطی: ۶۷۲).
صرف نظر از ادلهی هر یک از دیدگاههای فوق باید گفت مباحث مربوط به نفی ضرر و نهی از اضرار هر چند ذیل روایات لاضرر و لاضرار و به مناسبت موضوعات مختلف فقهی در ابواب متعددی به صورت پراکنده مطرح شده است، اما به دلیل گستردگی و انسجام میتوان آنها را به عنوان یک نظریه در ساختار نظام حقوق اسلامی مطرح کرد، زیرا گرچه فقیهان در صدد اثبات قاعدهی فقهی بودهاند، اما برای تحلیل مفاد قاعده و پاسخ به شبهات پیرامون آن ناگزیر شدهاند ابعاد مهمی از نظام حقوقی را کاویده و جایگاه ضرر و اضرار را در آن مشخص کنند.
همچنین لاضرر هم در نظام حقوقی اسلام و هم در روایات بیش از یک قاعدهی فقهی مطرح بوده است. از سوی دیگر از لاضرر قرائتهای گوناگونی شده است. از این رو فقیهانی که تلاش کردهاند مفاد آن را به صورت یک قاعدهی فقهی یا قرائتی خاص تنزل دهند ناچار شدهاند روایات مهمی چون روایت اثباتکنندهی شفعه را توجیه یا بیارتباطی حق شفعه با لاضرر را جستوجو کنند (سیستانی ۱۴۱۴: ۳۰).
گذشته از ابعاد نظریه، فقیهان به مناسبت تنقیح روایات لاضرر و لاضرار به لحاظ سند و مفاد ناگزیر بسیاری از امور دیگر را نیز بررسی کردهاند. اموری از قبیل چگونگی نقل معصوم از معصوم دیگر، نقل غیر معصوم از معصوم، شئون پیامبر، چگونگی ضبط احادیث، تفاوت متون روایی و چگونگی شیوهی حل اختلاف (همان: ۳۱، ۳۴، ۳۵ و ۶۴)، چگونگی استخراج حکم کلی از احکام قضایی، تطبیق مفهوم بر مصداق، حکمت و علت حکم (نجفیخوانساری ۱۴۱۸: ج۳، ص۳۷۰) و حتی شناخت موقعیت تاریخی برخی از متون روایی مانند کتاب دعائمالاسلام (سیستانی ۱۴۱۴: ص۶۴).
شیوهی مطالعهی این قاعده نیز مبتنی بر مبنای نظام حقوقی اسلام به این نحو بوده است که فقیهان با شمارش ادله و روایات و احراز سند به بررسی مفردات و هیئت ترکیبی مذکور در روایات پرداخته و مفاد به دست آمده را با روایاتی که در آنها تطبیق وجود داشته هماهنگ ساختهاند. همچنین در بررسی مفادی، لوازم هر احتمال را نیز ملاحظه و با توجه به آن مطلب را بررسی کردهاند. به دیگر سخن، شیوهی آنها در این بررسی تفصیلی بیشتر متن محور و از طریق بررسی متون و نصوص بوده است.
روش دیگر طرح ضرر به عنوان یک نظریه است. به این صورت که پرسشهای اصلی مربوط به ضرر را در چارچوب نظام حقوقی و فقهی مطرح و با دستیابی به احکام هر یک صورت انسجام یافته و هماهنگی از قضایا تحصیل کرد.
مطلب مد نظر در این مقاله پرداختن به لاضرر به مثابه یک نظریه در نظام حقوقی و فقهی اسلام است؛ لذا به مباحث مطرح در حاشیهی تحلیل قاعده پرداخته نخواهد شد. همچنین در مقاله تلاش میشود به جای دستیابی به یک تحلیل معین از حدیث لاضرر به مسائل پیرامون آن توجه شده و بر پاسخهای آنها تأکید شود. به عبارت دیگر در این مقاله تأکید بر مسائل نظام حقوقی است که برای اثبات نظریه ضروری است.
برای طرح لاضرر به عنوان یک نظریه باید دانست نظریه در صورتی محقق میشود که مجموعه قضایای مرتبط و منسجم به اثبات رسد و اموری که ممکن است آنها را نقض کند نیز دفع گردیده یا با ارزیابی مجدد قضایای پایه، به اصلاح مجدد آنها پرداخته شود. در ادامه به مسائل مختلفی که دربارهی لاضرر به عنوان نظریه مطرح است، پرداخته میشود.
قضایای مطرح پیرامون ضرر را به سه دسته میتوان تقسیم کرد:
الف ـ قاعدهی لاضرر قاعدهای در حیطهی دستگاه قانونگذاری است و چارچوب تشریعی را مشخص میکند و از آنجا که عمدهی احکام و قواعد حاکم بر خانواده به صورت تشریع خاص است، قاعدهی لاضرر در آن کاربرد دارد؛
ب ـ لاضرر یک حکم تشریعی مربوط به رفتار اشخاص در روابط اجتماعی است. از همین رو این قاعده در روابط اعضای خانواده (رابطهی زن و شوهر و رابطهی والدین و اولاد) به کار میرود؛
جـ لاضرر قاعدهای در دستگاه حکومت بوده و چارچوب رفتاری دولت را معین میکند. از آنجا که افعال دولت در حوزهی خانواده نیز جایگاه مهمی دارد، این قاعده میتواند یکی از عوامل نقش دهنده به چارچوب رفتار دولت در خانواده را تعیین کند.
علاوه بر این سه امر لازم است ارکان و خصوصیات لاضرر بررسی شده و آثار و ضمانت اجراهای قاعده در ساختار نظام حقوقی اسلام مطالعه شود.
این مقاله بر آن است که ساختاری مبتنی بر نظریه قلمداد کردن لاضرر ارائه دهد؛ لذا در این نوشتار اثبات هر یک از گزارهها و ذکر دقیق ادله و مستندات مد نظر نیست. هر چند مناسب بود در بررسی این نظریه موضوعات مربوط به نظام حقوق خانواده بیشتر بررسی شود ولی از آنجا که این مقاله بیشتر در صدد ارائهی چارچوب کلی برای نظریه است از ورود به موضوعات اختلافی پرهیز شده است.


