با عنوان : جایگاه عرف در فقه امامیه و حقوق مدنی ایران
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد دامغان
دانشکده حقوق
پایان نامه کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق(M.A)
عنوان
جایگاه عرف در فقه امامیه و حقوق مدنی ایران
استاد راهنما:
دکتر محمد جواد باقی زاده
استاد مشاور:
دکتر مهدی ذوالفقاری
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
چکیده
این رساله با عنوان جایگاه عرف در فقه امامیه و حقوق مدنی ایران با هدف شناخت عرف و نقش آن در فقه امامیه و حقوق مدنی ایران صورت پذیرفته است. «عرف عبارت است از جریان مستمر یک رفتار یا سلوک ویژه همگانی در میان افراد جامعه بر انجام یا ترک فعل، خواه گفتار باشد یا کردار» این پدیده دارای اصطلاحات و گونههایی از جمله عرف عملی، لفظی، عام و خاص و. میباشد و با نام های دیگری از جمله سیره، طریقه، ارتکاز عقلا و. به کار میرود.عرف در فقه ودرنزد فقهای امامیه دارای حجیت و اعتبار است اما این اعتبار و حجیت مشروط به ادله و شرایطی از جمله ، اطراد، مقارنت، عدم مخالفت با فعل و.» میباشد، عرف با توجه به نوع کاربرد آن جایگاه متفاوتی دارد و نقش مهمی را در استنباط احکام ایفا میکند و در مواردی از جمله کشف از حجیت ظواهر یا قول ثقات و موارد دیگر از دلایل مورداستفاده در فقه میباشد. از زمان رواج اسلوب قانون گذاری به سبک اروپاییان در ایران عرف همواره به وجوه مختلفی بر آن اثر نهاده است. این تأثیر به سه ترتیب بوده است. نخست حالتی که قانون گذار برخی از عرف های موجود را عیناً یا با مختصر تغییر و تصرفی به مصوبات خود وارد کرده و به آن کسوت قانون پوشانده و آن ها را رسمی و مکتوب ساخته است.دوم، حالتی که قانون گذار حکم قانون را به صراحت به عرف معطوف کرده و به این ترتیب ضمن آنکه به آن ارزش و اعتبار قانون را بخشیده و خاصیت انعطاف پذیری و تحول را، که در آن به تناسب تغییر شرایط زمان و مکان رخ میدهد، از آن سلب نکرده است.سوم، موردی که عرف به هیچ ترتیب مورد نظر قانون گذار واقع نشده، ولی ابهام یا اشکال و یا سکوت قانون و یا کیفیت اجتماعی قضیه به صورتی است که برای حل و فصل آن در دادگاه جز استعانت از عرف چاره ای نیست.به طور کلی از بررسی مواردی که در قانون مدنی به عرف و عادت رجوع شده، اعتبار و ارزش قانونی عرف به صورتهای مختلف مشهود است.
کلید واژه: عرف، کاربرد عرف، حجیت عرف، فقه، حقوق مدنی.
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه
بیان مسأله. ۱
اهمیت و ضرورت تحقیق. ۲
اهداف پژوهش ۳
سؤالهای پژوهش. ۳
فرضیههای پژوهش ۴
روش تحقیق. ۴
ساختار تحقیق. ۴
۱-کلیات. ۵
۱-۱مفهوم شناسی عرف. ۵
۱-۱-۱عرف در لغت و اصلاح. ۶
۱-۱-۱-۱عرف در لغت. ۶
۱-۱-۱-۲ عرف در اصطلاح. ۸
۱-۱-۲ عناصر و ارکان عرف ۱۰
۱-۱-۲-۱ عناصر عرف ۱۰
۱-۱-۲-۲ ارکان عرف ۱۰
۱-۱-۲-۲-۱ رکن مادی. ۱۱
۱-۱-۲-۲-۲ رکن معنوی ۱۲
۱-۱-۲-۳ منشأ الزام عرف ۱۳
۱-۱-۲-۳-۱ الزام ناشی از قانون. ۱۳
۱-۱-۲-۳-۲ الزام ناشی از اصول حقوقی. ۱۴
۱-۱-۲-۳-۳ احساس حقوقی مشترک. ۱۴
۱-۱-۲-۳-۴ طبیعت و نظم اشیاء و امور ۱۴
۱-۱-۲-۳-۵ عرف فاقد نیروی الزام آور ۱۵
۱-۱-۲-۳-۶ نظریه اسلام. ۱۵
۱-۱-۳ واژههای همسو و مرتبط با عرف ۱۶
۱-۱-۳-۱ عادت ۱۶
۱-۱-۳-۱-۱ تعریف لغوی عادت ۱۶
۱-۱-۳-۱-۲ تعریف اصطلاحی عادت. ۱۶
۱-۱-۳-۱-۳ تفاوت عرف و عادت. ۱۷
۱-۱-۳-۲ بنای عقلا. ۱۹
۱-۱-۳-۲-۱ تعریف بنای عقلا. ۱۹
۱-۱-۳-۲-۲ عناصر بنای عقلا ۱۹
۱-۱-۳-۲-۳ تفاوت عرف و بنای عقلا ۲۰
۱-۱-۲-۳سیرهی متشرعه ۲۲
۱-۱-۳-۳-۱تعریف سیره متشرعه ۲۲
۱-۱-۳-۳-۲ عرف و سیرهی متشرعه. ۲۳
۱-۱-۳-۴اجماع. ۲۴
۱-۱-۳-۴-۱ معنای لغوی اجماع. ۲۴
۱-۱-۳-۴-۲ معنای اصطلاحی اجماع ۲۴
۱-۱-۳-۴-۳ تفاوت عرف و اجماع. ۲۵
۱-۱-۳-۵قانون ۲۶
۱-۱-۳-۵-۱ رابطه عرف و قانون ۲۶
۱-۱-۳-۵-۲ تعارض عرف و قانون. ۲۷
۱-۱-۳-۶ عرف و نص ۲۸
۱-۲ گونه شناسی عرف ۲۹
۱-۲-۱ عرف به اعتبار سببیت ۳۰
۱-۲-۱-۱ عرف لفظی ۳۰
۱-۲-۱-۲عرف عملی. ۳۱
۱-۲-۲ عرف به اعتبار صدور ۳۲
۱-۲-۲-۱ عرف عام و خاص از دیدگاه فقه. ۳۲
۱-۲-۲-۲ عرف عام و خاص از دیدگاه حقوق. ۳۲
۱-۲-۳ انواع عرف عام و خاص ۳۴
۱-۲-۳-۱ انواع عرف عام. ۳۴
۱-۲-۳-۱-۱ عرف به اعتبار زمان و مکان. ۳۴
۱-۲-۳-۱-۲ عرف مملکتی. ۳۴
۱-۲-۳-۱-۳ عرف مذهبی ۳۴
۱-۲-۳-۲ انواع عرف خاص. ۳۵
۱-۲-۳-۲-۱ عرف به اعتبار زمان و مکان. ۳۵
۱-۲-۳-۲-۲ عرف به اعتبار لازم الاجرا بودن ۳۶
۱-۲-۳-۲-۳ عرف به اعتبار مقدار شیوع. ۳۶
۱-۲-۳-۲-۴ عرف به اعتبار تقدم و تأخر از حدوث واقعه. ۳۷
۱-۲-۳-۲-۵ عرف به اعتبار مبین حکم یا موضوع بودن. ۳۸
۱-۲-۳-۲-۶ عرف به اعتبار پذیرش یا عدم پذیرش شارع. ۳۹
۱-۲-۳-۲-۷ عرف به اعتبار صحت و فساد ۳۹
۱-۲-۳-۲-۸ عرف به اعتبار دقت و تسامح ۴۰
۲- اعتبار و حجیت عرف. ۴۱
۲-۱ – ادلهی حجیت عرف ۴۱
۲-۱-۱- ادله شرعی. ۴۱
۲-۱-۱-۱ کتاب. ۴۱
۲-۱-۱-۲ سنت. ۴۳
۲-۱-۱-۳اجماع. ۴۵
۲-۱-۱-۴ وجود احکام امضایی ۴۵
۲-۱-۱-۵ سکوت شارع. ۴۷
۲-۱-۱-۶ وحدت روش شارع و عرف ۴۷
۲-۱-۲ ادله عقلی ۴۸
۲-۱-۲-۱ اتکای به فطرت ۴۸
۲-۱-۲-۲ قاعدهی ملازمه. ۴۸
۲-۱-۲-۳ حفظ نظام ۴۹
۲-۱-۲-۴ استدلال به سه وجه عقلی ۴۹
۲-۲ مکاتب حجیت عرف ۵۰
۲-۲-۱ مکتب حجیت ذاتی ۵۰
۲-۲-۲ مکتب عقل ۵۲
۲-۲-۳ مکتب امضا ۵۲
۲-۲-۴ گرایشها و روشهای کشف امضا. ۵۳
۲-۲-۴-۱ گرایش عدم ردع ۵۳
۲-۲-۴-۲ گرایش عدم ثبوت ردع. ۵۴
۲-۲-۴-۳ گرایش سکوت. ۵۵
۲-۲-۵ تفسیرهای ارائه شده دربارهی امضا. ۵۶
۲-۳ شرایط حجیت عرف. ۵۸
۲-۳-۱ شیوع اطمینان آور. ۵۸
۲-۳-۲ مسامحی نبودن. ۵۸
۲-۳-۳ مخالفت نداشتن با عقل عملی ۵۹
۲-۳-۴ مقارن بودن ۵۹
۲-۳-۵ احراز عدم ردع شارع ۶۰
۲-۳-۶ عدم تصریح به خلاف. ۶۱
۳- اهمیت و کاربرد عرف نزد امامیه ۶۲
۳-۱-اهمیت و نقش عرف در فقه. ۶۲
۳-۱-۱- تاریخچه عرف. ۶۲
۳-۱-۲-ویژگی های مکتب عرف امامیه. ۶۴
۳-۱-۲-۱- ادبیات فقه. ۶۴
۳-۱-۲-۲- اعتبار عرف ۶۵
۳-۱-۲-۳- کاربرد عرف ۶۵
۳-۱-۲-۴-دلالت عرف ۶۶
۳-۱-۲-۵- ردع عرف ۶۶
۳-۱-۳- فروعات بحث عرف. ۶۷
۳-۱-۳-۱- تغییر عرف. ۶۷
۳-۱-۳-۲- عیوب عرف. ۶۸
۳-۱-۳-۳- احراز و اثبات عرف ۶۹
۳-۱-۳-۴- ناهمگونی عرفها. ۷۰
۳-۲-کاربرد عرف در فقه و حقوق ۷۲
۳-۲-۱- کاربرد عرف در فقه ۷۲
۳-۲-۱-۱- تشکیل مدلول التزامی ۷۲
۳-۲-۱-۲- تعیین حدود موضوع حکم شرعی کلی. ۷۲
۳-۲-۱-۳- اثبات تحقق موضوع ۷۴
۳-۲-۱-۴- تغییر موضوع حکم شرعی. ۷۴
۳-۲-۱-۵- کشف حکم شرعی کلی ۷۵
۳-۲-۲- عرف در دانش حقوق. ۷۶
۳-۲-۲-۱- جایگاه عرف در حقوق. ۷۶
۳-۲-۲-۲- عرف در تاریخ و حقوق. ۷۶
۳-۲-۲-۳- عرف در حقوق نوشته و نانوشته. ۷۷
۳-۲-۲-۴- عرف در حقوق عمومی و خصوصی ۷۸
۳-۲-۲-۵- عرف در حقوق جزا. ۷۹
۳-۲-۲-۶- عرف در حقوق تجارت ۷۹
۳-۲-۲-۷- عرف در حقوق داخلی و بین الملل. ۸۰
۳-۲-۳- انعکاس عرف در قانون مدنی ایران ۸۰
۳-۲-۳-۱- موارد رجوع صریح به عرف ۸۱
۳-۲-۳-۲-موارد رجوع ضمنی به عرف. ۸۷
نتایج ۹۲
پیشنهادات ۹۴
فهرست منابع ۹۵
بیان مسأله
اجتماعات انسانی همواره با حقوق همراه بوده و حقوق پیش از آنکه قانونگذاری به وجود آید، به صورت روابط ساده بین آدمیان و به گونهی عرف و عادت، بین آنان جریان داشته است، عرف پدیدهای است بر آمده از نیازمندیهای اجتماعی که مردم همواره آن را به طور مکرر و از روی اراده و بدون احساس نفرت و کراهت انجام میدهند، این پدیدهی اجتماعی که به مرور زمان به صورت یک قاعدهی حقوقی در آمده است و از نیروی الزام آور بهرهمند میگردد، دارای اصطلاحات و گونههایی است که در فقه و حقوق اسلام به شیوههای گوناگون از آنها نام برده شده است.
عرف با نامهای دیگری از جمله سیره، طریقه، ارتکاز عقلا، سیرهی متشرعه و. به کار رفته است، علمای فقه و اصول شیعه با بحث دربارهی اعتبار و حجیت عرف و ارائهی دیدگاههای گوناگون دربارهی آن توانستهاند در گذر زمان گرایشها و مکتبهایی را دربارهی حجیت عرف سامان دهند که امروزه به هنگام بررسی مکاتب فقه اسلام، از ویژگیهای مکتب عرف شیعه شمرده میشود، این مکتب دارای قلمروهای کاربردی گوناگونی از جمله کشف حکم، تکمیل قانون و. میباشد.
در قانون مدنی ایران در حدود ۷۳ با عرف یا الفاظی مترادف آن استعمال گردیده و قانون معطوف به آنها گشته است، و در صورت عدم وضوح قوانین، به عنوان یک قاعدهی حقوقی مورد حکم قرار گرفته و به رفع اجمال و تکمیل قانون میپردازد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
موضوع عرف و جایگاه آن در فقه امامیه و حقوق مدنی ایران از مهمترین مباحث عصر حاضر محسوب میشود و در رسانههای عمومی از قبیل مطبوعات مورد بحث و مناقشه بوده و در مورد جایگاه آن در قانونگذاری دیدگاههای متفاوتی مطرح گردیده است.
اهمیت عرف شناسی از آنجا است که بخش عمدهای از متون فقهی، مشتمل بر مفاهیم و معانی عرفی بوده، و بسیاری از مباحث فقهی، در برگیرندهی مسائل و موضوعات عرفی است، و درک صحیح این بخش از مسائل و موضوعات و فهم صحیح آن دسته از متون، به شناخت عرف از زوایای گوناگونی که در دانش فقه مطرح شده، بستگی دارد.
فهم عرفی از عناصری است که در استنباط احکام شرعی موثر است، چرا که پیام آوران خدا از میان مردم برانگیخته شدهاند تا با مردم سخن بگویند و حقایق را برای آنان تبیین نمایند، از این رو فهم ادله شرعی و خطابات دین برای نسلهای بعد متوقف بر این است که آنان عرف زمان صدور را به خوبی درک کنند و خطابات شرعی را بر معانی عرفی همان زمان حمل نمایند.
چون تا کنون جایگاه عرف و محدودهی کاربرد آن در دانش فقه به خوبی تبیین نشده است، بحث دربارهی آن ضرورت مییابد، زیرا برخی گرفتار افراط شده و تا پرتگاه عرف مداری فقه پیش رفتهاند و عدهای دچار تفریط شده و تا درهی انکار بر مرجعیت عرف در شناخت مفاهیم و الفاظ سقوط کردهاند.
اهداف پژوهش
اهدافی که در انتخاب موضوع جهت تحقیق و بررسی مورد نظر بود عبارتند از:
- بررسی جایگاه و اهمیت عرف در فقه امامیه
- شناخت ماهیت عرف و گونههای مختلف آن
- آشنای با ادله و شرایط حجیت عرف
- شناخت کاربرد عرف در فقه و حقوق
- بررسی انعکاس عرف در قانون مدنی ایران
سؤالهای پژوهش
سؤال اصلی
عرف در فقه امامیه و حقوق مدنی ایران از چه جایگاهی برخوردار است؟
سؤالهای فرعی
- عرف و عادت به چه معناست؟
- عرف از چه عناصر و ارکانی تشکیل میگردد؟
- ادله و شرایط حجیت عرف چیست؟
- عرف در فقه و حقوق چه کاربردی دارد؟
- آیا عرف منبع مستقلی برای استنباط احکام فقهی شمرده میشود؟
فرضیههای پژوهش
- از دیدگاه امامیه عرف به عنوان منبع شناخت احکام شرعی محسوب نمیشود، بلکه از جهات دیگری که کاشفیت از رأی معصوم داشته باشد، حجیت مییابد.
- عرف در کشف حکم و تکمیل قانون نقش بسزایی دارد.
روش تحقیق
عمده روش این تحقیق کتابخانهای بوده که به بررسی و مطالعه کتابهای موجود در خصوص موضوع پرداخته شده است و ابزار گردآوری اطلاعات به صورت فیش برداری میباشد.
ساختار تحقیق
این نوشتار در سه فصل تنظیم شده است:
فصل اول: کلیات مربوط به ماهیت شناسی عرف، تفاوت آن با مفاهیم مشابه و گونههای عرف.
فصل دوم: ادله، مکاتب و شرایط حجیت عرف.
فصل سوم: اهمیت و نقش عرف نزد امامیه و کاربرد آن در فقه و حقوق.
۱-کلیات
۱-۱مفهوم شناسی عرف
دین اسلام و جوهرهی اصلی آن ثابت و لا یتغیر است، اما احکام فقهی آن که بخش عمدهی امور دینی و بیشترین نیازهای مورد ابتلای جوامع مختلف بشری را تشکیل میدهند پویا و انعطاف پذیر است. زیرا جوهرهی دین، حقیقتی مربوط به امور ثابت است و ذاتاً قابل تغییر نیست مثل توحید و نبوت، اما احکام فقهی و عملی دین مربوط به اموری میگردد که ذاتاً ثابت نیستند و احتمال تغییر در آنها وجود دارد، دین اسلام دینی است که در ذات خود قواعدی دارد که میتواند با توجه به نیازها و احتیاجات منطقی انسانها در همهی زمانها و مکانها پاسخگوی عصر جدید باشد، یکی از این قواعد کلی پدیدهای به نام عرف است که میتواند پل ارتباطی بین احکام ثابت دینی و فقه پویا با تغییرات و تحولات اجتماعی باشد.
بنابراین برای شناخت این پدیده لازم است ابتدا به بررسی موارد استعمال لغوی عرف و تعریفهای اصطلاحی آن و سپس ذکر تفاوتهای آن با مفاهیم مشابه پرداخته شود و در نهایت به بیان عناصر و ارکان عرف اقدام شود تا هرگونه ابهام در شناسایی عرف از بین برود.
۱-۱-۱عرف در لغت و اصطلاح
۱-۱-۱-۱عرف در لغت
لغت شناسان برای واژه عرف معانی گوناگونی را ارائه دادهاند که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
«تتابع، اتصال و پی در پی بودن»[۱]، «قرار، آرامش و سکون»[۲]، «معرفت و شناخت»[۳]، «امر شناخته شده و متداول بین مردم»[۴]، «فعل پسندیده از ناحیه عقل یا شرع»[۵]، «خوی و عادت»[۶]، «اسم برای اعتراف و اقرار»[۷]
برخی از این معانی، معانی مستقلی برای این واژه نیست، بلکه مورد استعمال و زیر مجموعه معانی دیگر است، ابن فارس میگوید:
«در عرف» ]ع ر ف[ بردو اصل و معنا دلالت میکند: اول تتابع و اتصال بعضی اجزای یک چیز به اجزای دیگر آن، دوم، سکون و طمأنینه.[۸]
در همین راستا گفته شده است:
«ریشه و اصل در این ماده بیش از یک معنا نیست و آن در اطلاع و شناخت خصوصیات و آثار چیزی است، شناختی که معروف را از غیر خود جد نماید، از این رو «معرفت» اخص از «علم» است، بنابراین «معروف» به چیزی گفته میشود که «شناخته شده، مورد اطلاع و ممتاز از غیر خود است.» در مقابل منکر که از جهت خصوصیات و آثار مجهول است، و «عرف» به «شیء آشکار، بلند و شناخته شده» گویند.»[۹]
مان