می شود. در حالی که پدر سبب وجود دخترش هست و در این حالت دختر سبب نیستی پدرش می شود. (ابن عربی، ج۱، ص ۹۰).
همچنین از رسول خدا(ص) نقل میکنند که آن حضرت فرمود: «والد به فرزند قصاص نمی شود» در حالی که این حدیث باطلی است و همچنین مستند آنان موردی است که عمر- که خدا از او خشنود باد – در مورد شخصی که فرزندش را به قتل رساند حکم به دیه مغلظه کرد و هیچ یک از اصحاب او را در آن حکم تکذیب و انکار نکردند و در نتیجه فقهای دیگر، که خداوند از همه آنان خشنود باد – آن را به صورت مطلق و بدون قید اخذ کرده و گفتند: والد به فرزندش کشته نمی شود.، در حالی که مالک آن را به صورت محکم و مفصل اخذ نموده ( و بدین گونه تفصیل داده است) و میگوید: اگر والد فرزندش را با شمشیر به قتل رساند ( لو حذفه بالسیف)، از آنجا که در این حالت احتمال قصد قتل و عدم آن می رود و همچنین شفقت و مهربانی پدری شبهه ای است که در مقام موجود بوده و شاهد بر عدم قصد قتل است، در نتیجه قصاص ساقط می شود، ولی اگر او را شکنجه کند پرده از روی قصدش برداشته شده و ملحق به اصلش می شود.» (ابن عربی، ج۱، ص ۹۰)
همچنانکه ملاحظه می شود در میان فقهاء اهل سنت مالک به صورت استثناء قائل به تفصیل در حکم مسئله شده و به طور کلی می توان دیدگاه مالکیه را در صورتی که والد فرزندش را به قتل رساند، به صورت زیر خلاصه کرد:
۱- والد قصد قتل داشته باشد و وسیله کشنده به کار برد، در این صورت بدون هر گونه تردیدی والد قصاص می شود.
۲- والد قصد قتل نداشته باشد و وسیله کشنده به کارنبرد، در این صورت نظر اکثر آن است که والد قصاص نمی شود و دیه سنگینی را باید بپردازد.
۳-۵- نتیجه گیری در جرم فرزندکشی از منظر فقه عامه
با توجه به مطالب قبل در می یابیم در میان فقهای عامه سه نظریه پیرامون حکم پدر که فرزندش را به قتل رسانده ارائه شده است:
الف – عدم قصاص والد به فرزند
اکثریت فقهای عامه « انتفاء ابوت» را در قصاص معتبر دانسته و بر این باورند که اگر پدر یا مادر، فرزندش را به قتل رساند، قصاص نمی شود و بر این حکم، ادعای اتفاق ائمه مذاهب نیز شده است. ربیعه، الثوری، اوزاعی، شافعی، اسحاق و اصحاب الرای از این دسته هستند.
ب- جواز قصاص والد به ولد
ابن نافع، ابن عبدالحکم و ابن منذر از مشاهیر اهل سنت معتقدند به خاطر عمومات موجود در این باب، در صورتی که والد فرزندش را به قتل رساند، قصاص می شود.
ابن منذر میگوید: بر اساس ظاهر کتاب و سنت قائل به قتل والد له ولد هستیم و اما ظاهر کتاب قول خداوند است که می فرماید« بر شما قصاص(خونخواهی)در مورد کشتگان واجب شده است، آزاد در برابر آزاد و بنده در مقابل بنده » و نیز آنچه که از رسول خدا (ص) ثابت است که می فرماید:« خون (جان) مؤمنان با هم برابر است» و ما خبر ثابت شده ای که در آن استثناء پدر از شمول آیه واجب شده باشد، نمی شناسیم.
ج – تفصیل
مالک بن أنس معتقد به تفصیل است، بدین صورت که اگر پدر در قتل فرزندش قصد قتل داشته و وسیله کشنده نیز به کار برد، در اینصورت بدون تردید قصاص می شود، ولی اگر قصد قتل نداشته باشد و وسیله نیز کشنده نباشد، در این صورت والد قصاص نمی شود.
فصل چهارم –مجازات فرزند کشی در فقه امامیه
در فقه امامیه که قانون مجازات ایران نیز از آن پیروی کرده وبر اساس آن شکل گرفته که در مورد فرزند کشی نیزبر اساس روایات موجود ورسیده از راویان معتبر، قانون معافیت پدر از قصاص در قتل فرزند نیز بر همین پایه شکل گرفته که در ذیل به روایتهایی که از این راویان به ما رسیده است میپردازیم :
۴-۱-روایات
در این میان دلیل دیگری که به آن استناد شده است، روایات و نصوصی است که در مقام موجود است. روایات مذکور از حیث سند صحیح و از نظر دلالت واضح و روشن و از جهت عمل نیز شرائط لازم را دارا بوده و کسی از اصحاب نیز از آن اعراضی نکرده است. در اینجا به بررسی روایات وارده در مقام می پردازیم.
۴-۱-۱- صحیحه حمران
محمد بن بعقوب، عن محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد، عن علی بن ابراهیم، عن أبیه جمیعاً، عن الحسن بن محبوب، عن ابی ایوب الخراز، عن حمران، عن احدهما (ع) قال: « لا یقاد والد بولده، و یقتل الولد اذا قتل والده عمداً » حمران از امام باقر یا امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودند: « والد به فرزندش قصاص نمی شود و در صورتی که فرزند والدش را عمداً به قتل رساند، کشته می شود» (حرعاملی، ۱۳۹۱هـ. ق، ج ۱۹، ص ۵۶)
همچنانکه ملاحظه می شود صحیحه مذکور – که اکثر فقهای امامیه به آن استناد کردهاند – درصدد بیان قاعده فوق الذکر است. مطابق این قاعده «والد در صورتی که فرزندش را به قتل رساند، قصاص نمی شود». با دقت در صیحه فوق نکات زیر به دست میآید:
۱- صحیحه تنها درصدد بیان اصل قاعده بوده و متضمن هیچ حکم دیگری نیست.
۲- قاعده معروف در این صحیحه به صورت «لایقاد» بیان شد است، در حالی که در روایات دیگری که در پی میآید، به صورت «لایقتل» نیز بیان شده است.
۳- در آن صحیحه کلمه « والد» و « ولد» به کار رفته و مشخصاً از کلمات «اب» و «ابن» استفاده نشده است. بنابرین عنوان عامی بوده به گونه ای که با کمی توسعه می توان « والد» را شامل« مادر» و «ولد» را شامل « دختر» دانست.
۴-۱-۲- صحیحه حلبی
وعن علی عن ابیه، عن ابن ابی عمیر، عن حماد، عن الحلبی عن أبی عبدالله (ع) قال: سالته عن الرجل یقتل ابنه، ایقتل به ؟ قال: لا ورواه الشیخ به اسنادِ عن علی بن ابراهیم والذی قبله به اسنادِ عن الحسن بن محبوب مثله.
حلبی از امام صادق(ع) در مورد مردی (پدری) پسرش را کشته است سوال میکند که آیا به خاطر قتل فرزندش کشته می شود؟ آن حضرت فرمود: خیر (الحر عاملی، ۱۳۹۱ هـ. ق، ج ۱۹، ص ۵۶)
در روایت لفظ «رجل» که ظاهراًً مراد از آن «پدر» میباشد، به کار رفته است.
مقتول مورد اشاره در روایت، پسر ابن است
۴-۱-۳- صحیحه دوم حلبی
محمدبن الحسن به اسنادِ عن الحلبی بن سعید عن ابن ابی عمیرعن حماد، عن الحبی، عن ابی عبدالله قال، سالته عن الرجل یقتل ابنه، ایقتل به؟قال: لا، و ولایرث احد هما الاخر اذا قتله »
حلبی از امام صادق در مورد مردی که پسرش را کشته است سوال میکند که آیا به خاطر قتل فرزندش کشته می شود؟حضرت فرمود: «خیر، هیچکدام از دیگری در صورتی که اورا بکشد، ارث نمی برد[۹]»