گرایش : جزا و جرم شناسی
دانشگاه فردوسی مشهد
واحد پردیس بین الملل
گروه حقوق
شیوع اختلالات روانی در مجرمین و رابطه آن با جرم ارتکابی
(مطالعه موردی بیمارستان حجازی مشهد در سالهای ۹۲-۹۰)
ارائه شده جهت اخذ درجه کارشناسیارشد
حقوق جزا و جرم شناسی
استاد راهنما:
دکتر عبدالرضا جوان جعفری
اساتید مشاور:
دکتر علی آخوندپور منطقی
دکتر سید حسین حسینی
زمستان ۹۳
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
فهرست مطالب
مقدمه .۶
الف : بیان مسئله.۶
ب : اهمیت موضوع.۸
ج : انگیزه انتخاب موضوع.۱۰
د : اهداف تحقیق.۱۰
ه : سوالات تحقیق.۱۱
و : فرضیات تحقیق۱۱
ز : روش تحقیق(اجمالی).۱۲
ح : پیشینه تحقیق۱۲
ط : مشکلات و موانع۱۷
ی : ساماندهی پژوهش۱۹
بخش اول: اختلالات روانی و رابطه آن با بزهکاری
فصل اول : نظریه های مرتبط با بزهکاری۲۰
فصل دوم : اختلالات روانی۲۳
مبحث اول : انواع اختلالات روانی.۲۳
گفتار اول : اختلالات شخصیت.۲۳
بند اول : اختلالات خوشه A.26
بند دوم : اختلالات خوشه B29
بند سوم : اختلالات خوشه C.34
گفتار دوم : سایر اختلالات روانی.۳۷
بند اول : اختلالات دوران شیرخواری و کودکی۳۷
بند دوم : اختلالات شناختی.۴۰
بند سوم : اختلالات روانی ناشی از یک اختلال طبی.۴۱
بند چهارم : اختلالات روانی ناشی از مواد.۴۲
بند پنجم : اختلال اسکیزوفرنی و سایر اختلالات سایکوتیک.۴۴
بند ششم : اختلالات خلقی.۴۹
بند هفتم : اختلالات اضطرابی۵۲
بند هشتم : اختلالات شبه جسمی۵۴
بند نهم : اختلالات ساختگی.۵۵
بند دهم : اختلالات تجزیه ای.۵۶
بند یازدهم : اختلالات جنسی.۵۷
بند دوازدهم : اختلالات غذا خوردن۵۹
بند سیزدهم : اختلالات خواب.۵۹
بند چهاردهم: اختلالات کنترل تکانه.۵۹
بند پانزدهم : اختلالات انطباق یا سازگاری.۶۱
گفتار سوم : سایر حالات روانی .۶۱
بند اول : عملکرد هوش مرزی.۶۱
بند دوم : رفتار ضداجتماعی کودکی یا نوجوانی.۶۱
بخش دوم : مطالعه موردی بیمارستان حجازی مشهد
فصل اول : کلیات روش تحقیق.۶۲
مبحث اول : انواع روش تحقیق بر اساس اهداف تحقیق۶۲
گفتار اول : تحقیقات بنیادی۶۲
گفتار دوم : تحقیقات کاربردی.۶۲
مبحث دوم : انواع روش تحقیق بر اساس نحوه گردآوری داده ها۶۳
گفتار اول : تحقیق توصیفی ( غیرآزمایشی )۶۳
گفتار دوم : تحقیق آزمایشی ( تجربی).۶۴
مبحث سوم : نمونه گیری.۶۴
گفتار اول : جامعه آماری.۶۴
گفتار دوم : نمونه آماری۶۴
گفتار سوم : انواع روش های نمونه گیری.۶۴
بند اول : نمونه های احتمالی یا تصادفی.۶۴
بند دوم : نمونه های غیراحتمالی۶۵
مبحث چهارم : روش تحقیق مورد نظر در این پایان نامه.۶۵
فصل دوم : تجزیه و تحلیل دادههای آماری.۶۷
مبحث اول : بررسی متغیرها در نمونه مورد بررسی.۶۷
گفتار اول : شیوع انواع اختلالات روانی در نمونه۶۷
گفتار دوم : شیوع انواع جرایم در نمونه۷۰
مبحث دوم : بررسی توصیفی شیوع انواع اختلالات روانی در نمونه مورد بررسی.۷۲
گفتار اول : رابطه اختلالات شخصیت با جرایم ارتکابی.۷۵
گفتار دوم : رابطه اختلال سایکوز ناشی از مواد یا ضربه با جرایم ارتکابی.۷۶
گفتار سوم : رابطه اختلال اسکیزوفرنی با جرایم ارتکابی.۷۸
گفتار چهارم : رابطه اختلال دوقطبی با جرایم ارتکابی.۷۸
گفتار پنجم : رابطه اختلال افسردگی اساسی با جرایم ارتکابی۷۹
گفتار ششم : رابطه سایر اختلالات خلقی با جرایم ارتکابی.۷۹
گفتار هفتم : رابطه اختلال عقب ماندگی ذهنی با جرایم ارتکابی۸۰
گفتار هشتم : رابطه اختلال اسکیزوافکتیو با جرایم ارتکابی۸۰
گفتار نهم : رابطه اختلال دمانس با جرایم ارتکابی.۸۱
مبحث سوم : بررسی استنباطی فرضیه ها.۸۱
نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات ۸۵
منابع و مآخذ .۸۹
پیوستها ۹۳
مقدمه :
الف ) بیان مسئله :
طبق ماده ۱۴۹ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲: «”هرگاه مرتکب در زمان ارتکاب جرم دچار اختلال روانی بوده به نحوی که فاقد اراده یا قوه تمییز باشد مجنون محسوب میشود و مسئولیت کیفری ندارد” ». جنون سلامت درک و شعور را از میان برده و دیوانه از ارزیابی، اندازهگیری و فهم نتایج امور و مسائل زندگی عاجز است، خوبی و بدی و سود و زیان و مصلحت و مفسده را ازهم تشخیص نمیدهد و معمولا با نوعی هیجان روحی و پریشانی حال و آشفتگی همراه است. عدم تشخیص واقعیت از غیر واقعیت نیز مشمول این عنوان میشود. اختلالات ادراکی مانند تحریف ادراک و توهمات و اختلالات مربوط به محتوای تفکر مانند هذیان و همچنین اختلالات مربوط به هوشیاری نیز داخل در این معنی هستند. اختلال در قوه تمییز ناظر به حالاتی است که شخص توان تشخیص خوب و بد و مفید و مضر از همدیگر را ندارد و نمی تواند در امور مختلف قضاوت کند (رحمدل، ۱۳۸۴، ص ۱۲). جنون همواره با علائمی نظیر از دست دادن تماس با واقعیت، اختلال ادراک، پیدایش سلوک کودکانه و قهقرائی، کاهش نیروی مهارکننده محرکها و تمایلات اولیه و بروز افکار غیرعادی که شامل انواع هذیانها و توهمات میشود قابل تشخیص است.
سابق بر ماده ۱۴۹ قانون مجازات مصوب ۱۳۹۲، در قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۷۵ در ماده ۵۱ نیز بر این موضوع تآکید شده بود، اما نوآوری که در قانون مصوب سال ۹۲ وجود دارد مربوط به تبصره ۲ ماده ۱۵۰ میباشد که بیان میدارد: «” قوه قضاییه موظف است مراکز اقدام تآمینی را در هر حوزه قضایی برای نگهداری افراد موضوع این ماده تدارک ببیند و تا زمان شروع به کار این مراکز قسمتی از مرکز روان درمانی بهزیستی یا بیمارستانی موجود به این افراد اختصاص داده میشود ” »، در نتیجه توجه خاص قانونگذار به این افراد و در نظر گرفتن شرایط و اقدامات خاص درمانی برای آنان میتواند درصد حائز اهمیتی از آمار جرایم بکاهد و پیامد آن کاهش هزینههای سنگینی است که سالانه به جامعه برای رفع آثار مخرب جرایم تحمیل میشود.
همیشه در جامعه افرادی هستند که بدون آنکه بخواهند و بدون داشتن نیت خیر یا شر، به خود و اجتماع آسیبهای گاه جبران ناپذیری وارد میکنند و وجود برخی اختلالات شدید روانی اراده کامل این نوع مجرمین را سلب کرده و آنها را به سوی ارتکاب اعمال خلاف قانون سوق میدهد.
از نگاه روانشناسان جدید، جرم نتیجه عدم تعادل شخصیت مجرم است که از واکنش متقابل عوامل روانی و بیولوژیکی ناشی میشود و این عدم تعادل روانی را عامل اختلالات روانی و شخصیتی در افراد میدانند که آنها را به سوی ارتکاب جرایم گوناگون سوق میدهد (رحمدل، ۱۳۸۴، ص ۸). فروید عدم توازن بین نهاد و فراخود (اید و سوپراگو[۱]) در کودکی که در اثر شرایط ناسالم و نامطلوب اجتماعی به وجود میآید را نوعی اختلال روانی و عامل سوق دهنده به سمت بزهکاری میداند (سیاسی، ۱۳۸۴، ص ۵۴). روانشناسان مکتب فروید معتقدند که زمانی رفتار مجرمانه تحقق مییابد که نهاد نظارتناپذیر و بسیار فعال در ترکیب با فراخود کم فعالیت ظاهر میشود و در این بین شخصیت یا همان « من » بیتفاوت و بیاثر میشود و در راهنمایی رفتار فرد نقشی ایفا نمیکند (کاوه، ۱۳۹۱، ص ۱۶۲).
همواره این عقیده وجود دارد که اختلالات روانی در همه موارد افراد را به سوی ارتکاب اعمال خلاف قانون سوق میدهد، تئوریهای شخصیت نیز همواره رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و جرم را تآیید میکنند. تعارضی که در عقل و رفتار ایجاد میشود حالتی روانی در فرد ایجاد میکند که باعث بروز مشکلاتی در زندگی فردی و اجتماعی او میشود و در نهایت فرد دچار ناهنجاریهای شخصیتی شده تا جایی که احتمال قطع ارتباط با دنیای خارج از خود نیز وجود دارد.
آیزنگ جرم را حاصل عوامل فرهنگی میداند، ولی باید گفت بزهکاری یا جنایت به خودی خود فطری نیستند بلکه برخی از خصوصیات سیستم عصبی مرکزی و خودمختار موجب میشود که فرد نسبت به محرکها و عوامل محیطی با برانگیختگی بیشتری پاسخ دهد و احتمال بروز اعمال ضداجتماعی توسط او افزایش یابد (رستگاری نیا، ۱۳۸۸، ص ۳۲)، بدین ترتیب؛ همواره جرائمی وجود دارند که ناشی از ناراحتیهای روانی–عصبی مجرم هستند. به عبارت دیگر؛ جرم در اکثر مواقع ناشی از یک یا چند نوع اختلالات روانی است؛ بدین معنا که اختلالات روانی یک نوع ناخوشی داخلی هستند که دارای تظاهرات روانشناختی یا رفتاری خارجی با منشآءهای گوناگون بوده و با ناراحتی قابل ملاحظه و اختلال در عملکرد فردی و اجتماعی همراه میباشد که ناشی از آشفتگی های اجتماعی، روانشناختی و . است و همواره معیار سنجش اختلالات روانی، میزان انحراف از پارهای هنجارهای طبیعی است.
د شد.