۵ـ دیدگاه های بلند مدت (چگونه میتوان سیاستگذاری را به دیدگاههای بلندمدت جهانی حساستر کرد؟)
۶ـ جهانی شدن و فناوری اطلاعات ( چگونه جهانیشدن و ظهور فناوری اطلاعات میتواند برای همه کارامد باشد؟)
۷ـ فاصله دارا و ندار ( چگونه اقتصاد بازار اخلاقی میتواند تشویق شود تا به فاصله بین دارا و ندار کمک کند؟)
۸ـ بهداشت ( چگونه تهدید بیماریهای بازپدید و نوپدید و میکروارگانیسمها میتواند کاهش یابد؟)
۹ـ ظرفیت برای تصمیم گیری ( چگونه میتوان ظرفیت تصمیمگیری را بهبود بخشید، در حالی که طبیعت کار و مؤسسههای تغییر میکند؟)
۱۰ـ صلح و جنگ ( چگونه ارزشهای مشترک و راهبردهای امنیتی جدید میتواند جنگها، برخوردهای قومی، تروریسم و بهکارگیری سلاحهای کشتارجمعی را کاهش دهد؟)
۱۱ـ زنان (چگونه وضعیت در حال تغییر زنان به بهبود شرایط بشری کمک میکند؟)
۱۲ـ تبهکاری فراملی ( چگونه میتوان از تبدیل تبهکاری سازمانیافته به یک تشکیلات جهانی قویتر و پیچیدهتر جلوگیری کرد؟)
۱۳ـ انرژی ( چگونه تقاضای فزاینده انرژی میتواند با ایمنی و بازدهی بالا برآورده شود؟)
۱۴ـ علم و فناوری ( چگونه میتوان به خطشکنیهای علمی و فناورانه برای بهبود شرایط بشری شتاب داد؟)
۱۵ـ اخلاقیات جهانی (چگونه ملاحظات اخلاقی میتواند در تصمیمگیریهای جهانی گنجانده شود؟)
گروه کارشناسی سازمان ملل برای هر چالش فوق شاخص هایی را معرفی کرده و با این شاخص ها در مناطق مختلف جهان، وضعیت چالش های فوق به صورت سالانه مورد ارزیابی قرار میگیرد. گروه سازمان ملل متحد در مطالعات آینده در آستانه هزاره سوم ۱۲ گروه اقدام را به عنوان کلان راهبردها مطرح کردهاست که از دسته بندی مجموعه ۲۵۰ اقدام به وجود آمده است. (گلن، ۱۳۸۲)
ایجاد پیمان ها، توافق و همکاریها، پرداختن به بازاریابی اجتماعی و پشتیبانی از اعلام نظرات، ایجاد استانداردها و مجوز ها، تحکیم یا تغییرات مقررات و قوانین، پرداختن به تحقیق و توسعه، شرکت در جلسات، گفتگو و کارگاه ها، ایجاد سیستم های اقتصادی، محاصره و تشویق ها، بهبود برنامه ریزی، حسابداری و پیشبینی، ایجاد برنامه های آموزشی، توسعه و مشارکت اطلاعات، تغییر مؤسسات، ساختارها و اولویت ها، راه اندازی مؤسسات و پروژه ها و برنامه های جدید از جمله ایت اقدامات هستند.
معمولا مطالعات آینده برای زمانهای ۵ تا ۲۰ سال انجام می شود و حدود ۲۵ تا ۵۰ سال را هم می توان در بسیاری از مطالعات مورد ملاحظه قرار داد. بنیاد آینده در مورد مطالعات آینده به یک نوآوری جسورانه دست زده است و مطالعه آینده برای سال سه هزار میلادی پرداخته است و از روش سناریونویسی برای این کار استفاده کردهاست. این مطالعه ۶ سناریو برای جهان در هزاره سوم میلادی ترسیم کردهاست که به شرح ذیل میباشد. (گلن، ۱۳۸۲)
-
- هنوز زنده در سال ۳۰۰۰
-
- پایان بشریت و ظهور ققنوس
-
- در باره زمان است
-
- شکافهای بزرگ
-
- ظهور و سقوط امپراطوری رباتها
- ناامید از جستجوی هوش غیر زمینی بعد از ۹ قرن
یافته های پروژه هزاره نشان میدهد که چالشهای فراروی بشر در هزاره سوم ذاتا فراملیتی و دارای راه حل های فراسازمانی هستند یک دولت و یا یک سازمان به تنهایی نمی تواند به آن ها بپردازند و یا در جستجوی حل مسائل آن باشد بلکه این چالش ها نیاز به فعالیت های هماهنگ بین دولت ها، سازمان های بینالمللی، شرکتها، دانشگاه ها و سازمان های غیر دولتی دارد. همچنین این چالش ها دارای معادل های محلی و منطقه ای هستند و توسعه پایدار میتواند با هدف محلی یا جهانی مورد بحث واقع شود برخی چالشها دارای مقیاس انفجار به صورت یک بحران هستند که نیاز به برخورداری فوری و همه جانبه و جدی دارد. برای مثال جمعیت جهان همواره و با سرعت در حال افزایش است که باید سریعتر هماهنگی لازم با اتخاذ برنامه های بینالمللی جهت برخورد با این چالش و یا موارد مشابه آن صورت گیرد.
۲-۳ – آینده نگاری
۲-۳-۱- آینده پژوهی
آینده پژوهی، اصول و رو شهای مطالعه و سپس تصمیم گیری، طرح ریزی و اقدام در خصوص علوم و فناوری مرتبط با آینده است. آینده پژوهی، تفکرات فلسفی و رو شهای علمی و مدلهای مختلف بررسی و مطالعه آینده را مطرح و با بهره گرفتن از آن ها، آینده های بدیل و احتمالی را ترسیم می کند. لذا، آینده پژوهی، ابزاری برای معماری و مهندسی هوشمندانه آینده است )گوردون وگلن[۱۷]، ۱۹۹۳، ص ۱۵۰) به دلیل تنوع موضوع های مطرح در آینده پژوهی، بهتر است به جای رشتههای مستقل، آن را حوز های چند رشته ای یا فرارشته ای )نجاریان، محمودنیا، ضرغامی ویمنی، ۱۳۹۱) بنامیم . با این همه، هر نامی که برای آن برگزینیم، آینده پژوهی امروز نه تنها وجود دارد بلکه در شکل گیری آینده ی بشر نیز نقشی مهم ایفا میکند. حوزه های موضوعی بالقوه در آینده پژوهی، از نظر تعداد با شمار پدیدههای متنوع موجود در جهان برابری میکنند.
بنابرین آینده پژوهی الزاماً چند رشته ای یا فرارشته ای است؛ این حوزه هم موضوع های گوناگونی را در بر میگیرد و هم کارشناسانی را در خود جای داده است که در رشتههای مختلف آموزش دیده اند. در واقع، حوزه فرارشته ای آینده پژوهی و تخصص آینده پژوهان قلمرو و مرز مشخصی ندارد. عملگرایی آینده پژوهان، آ نها را ترغیب میکند تا وابستگی های متقابل و پیچیده پدیده ها را به یکدیگر در محاسبات خود مورد توجه قرار دهند و نتایج هر اقدام )اجتماعی( را با رویکردی کل نگرانه ارزیابی کنند. از این رو، آینده پژوهان هر دانشی را از هر حوز های اگر بر پدیده در حال بررسی تأثیرگذار باشد، مطالعه خواهند کرد. آینده پژوهی به رغم ماهیت فرارشته ای خود، از ویژگی هایی برخوردار است که به ناچار آن را در زمره علوم اجتماعی قرار میدهد علمی اجتماعی، وحدت آفرین و فرارشته ای. البته برخی مطالعات آینده پژوهی به موضوع هایی نظیر تغییرات مبتنی بر فناوری می پردازند؛ موضوع هایی که در نگاه اول چندان اجتماعی به نظر نمی رسند اما حتی در این قبیل پژوهش ها نیز تقریباً همیشه، ملزومات یا پیامدهای اجتماعی چنین تغییراتی مورد توجه قرار دارند؛ تقریباً همیشه ملزومات یا پیامدهای روا نشناختی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی در سطح جامعه مد نظر قرارمی گیرند )بل[۱۸]، (.۲۰۰۳ به بیان دیگر، آینده پژوهی گرچه بدون تردید از جنبههای اجتماعی برخوردار است و در جایگاه یک علم ، بیشتر رنگ و بوی اجتماعی دارد اما الزاماً فرارشته ای و وحدت آفرین نیز هست. برای پاسخگویی به نیازهای اطلاعاتی نقش آفرینان اجتماعی باید دانش های نامتجانس نظیر دانش های زیستی و فیزیکی در قالب بسته هایی ترکیبی و کل نگر، و با طرحی ویژه ، بازآرایی شوند؛ به گونه ای که بتوان از آ نها کاملاً متناسب با شرایط معینِ تاریخیِ حاکم بر اهداف برنامه ریزی بهره گرفت.