گرایش :تجارت بین الملل
دانشگاهآزاداسلامی
واحددامغان
دانشکده حقوق
پایان نامه برای دریافت درجهی کارشناسی ارشد در رشتهی حقوق
گرایش تجارت بینالملل
عنوان
تاثیر تحریم بر صنعت نفت ایران
استاد راهنما
جناب آقای دکتر علیرضا سلیمانی
استاد مشاور
جناب آقای دکتر علی امیری پور قصاب
تابستان ۱۳۹۳
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
فهرست مطالب
چکیده۱
مقدمه۲
۱نفت۶
۱-۱ ارزش نفت و وابستگی دنیا به آن۷
۱-۱-۱ ذخایر نفتی اثبات شده.۷
۱-۱-۲ نقش خاورمیانه در تولید نفت۸
۱-۱-۳ تامین انرژی در ایالات متحده (بزگترین تحریمکنندهی ایران)۱۰
۱-۱-۳-۱ گسترش کاوشهای نفتی۱۲
۱-۱-۳-۲ منابع تجدیدپذیر۱۲
۲ تحریم۱۴
۲-۱ تحریم اقتصادی۱۵
۲-۱-۱ تحریمهای اقتصادی از جهت هدف.۱۵
۲-۱-۲ ابعاد نظری تحریم۱۶
۲-۱-۳ تفاوت عمدهی تحریمها.۱۷
۲-۱-۴ ابعاد حقوقی تحریم۱۸
۲-۱-۵ تحریم در چارچوب سازمان جهانی تجارت۱۹
۲-۱-۶ انواع تحریمهای اقتصادی۲۰
۲-۱-۶-۱ تحریم یک طرفه۲۱
۲-۱-۶-۲ تحریم چند جانبه.۲۱
۲-۱-۶-۳ تحریم توسط شورای امنیت۲۲
۲-۱-۷ هزینههای تحریم۲۳
۲-۱-۸ اثر بخشی تحریم۲۴
۲-۲ تحریمهای اعمال شده علیه ایران.۲۷
۲-۲-۱ تحریمهای سازمان ملل۲۷
۲-۲-۱-۱ اثرات تحریمهای سازمان ملل.۲۷
۲-۲-۱-۱-۱ اثر بر بخش اقتصادی۲۸
۲-۲-۱-۱-۱-۱ اثر بر بخش صنعت۲۸
۲-۲-۱-۱-۱-۲ اثر بر بخش کشاورزی۳۰
۲-۲-۱-۱-۱-۳ اثر بر بخش مالی۳۰
۲-۲-۱-۱-۱-۴ اثر بر بخش خدمات.۳۰
۲-۲-۱-۱-۱-۵ اثر بر بخش بازرگانی۳۱
۲-۲-۱-۱-۲ اثر بر متغیرهای کلان اقتصادی۳۲
۲-۲-۱-۱-۲-۱ تورم.۳۲
۲-۲-۱-۱-۲-۲ بیکاری.۳۳
۲-۲-۱-۱-۲-۳ سرمایهگذاری.۳۳
۲-۲-۱-۱-۲-۴ رشد اقتصادی.۳۳
۲-۲-۱-۱-۲-۵ حجم تجاری و تراز بازرگانی.۳۴
۲-۲-۱-۱-۲-۶ نرخ ارز و ذخایر ارزی.۳۴
۲-۲-۱-۱-۳ اثرات کوتاه مدت، میان مدت، بلند مدت۳۴
۲-۲-۱-۱-۳-۱ اثرات کوتاه مدت.۳۴
۲-۲-۱-۱-۳-۲ اثرات میان مدت.۳۵
۲-۲-۱-۱-۳-۳ اثرات بلند مدت.۳۵
۲-۲-۲ تحریمهای کشورهای مختلف علیه ایران۳۵
۳ بخش صنعت نفت۳۸
۳-۱ نحوهی توزیع و پخش فرآوردههای نفتی از ابتدای پیدایش نفت ایران۳۸
۳-۲ تاریخچهی توزیع و پخش نفت و فرآوردههای نفتی۳۸
۳-۲-۱ دورهی فعالیت “شرکت نفت انگلیس / پرشیا” ۱۲۸۷تا ۱۳۱۲ ه.ش ۱۹۰۸ تا ۱۹۳۳ م۳۸
۳-۲-۲ دورهی فعالیت از سال ۱۳۱۲ هـ . ش.(۱۹۳۳ میلادی) تا نهضت ملی شدن صنعت نفت۳۹
۳-۲-۳ دورهی بعد از خلع ید از “شرکت نفت انگلیس و ایران” و نهضت ملی شدن صنعت نفت۴۰
۳-۳ تاسیس و تکامل “شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران”۴۱
۳-۴ مروری بر جایگاه صنعت نفت در اقتصاد ایران۴۳
۳-۴-۱ جایگاه نفت در واردات۴۵
۳-۴-۲ میزان سهم صادرات نفت در عرضهی ارز مورد نیاز کشور۴۶
۳-۴-۳ نقش نفت بر درآمد دولت۴۷
۳-۴-۳-۱ رانت۴۹
۳-۴-۳-۲ دولت رانتیر و ویژگیهای آن۴۹
۳-۴-۳-۳ رانتریسم۵۱
۳-۴-۳-۴ تأثیرات و پیامدهای رانت۵۱
۳-۴-۳-۴-۱ تأثیرات آن بر ساخت دولت.۵۱
۳-۴-۳-۴-۱-۱ افزایش استقلال دولت از جامعه۵۱
۳-۴-۳-۴-۱-۲ بینیازی دولت از ایجاد دموکراسی و مانع گذاشتن در مسیر توسعهی سیاسی.۵۲
۳-۴-۳-۴-۱-۳ تضعیف توان استخراجی و باز توزیعی دولت۵۲
۳-۴-۳-۴-۱-۴ تبدیل شدن دولت به توزیع کنندهی رانت۵۳
۳-۴-۳-۴-۲ تأثیرات آن بر اقتصاد۵۳
۳-۴-۳-۴-۲-۱ رشد روحیهی رانتیری در اقتصاد و جامعه.۵۳
۳-۴-۳-۴-۲-۲ اقتصاد مصرفی۵۴
۳-۴-۳-۴-۲-۳ گسترش بخش عمومی اقتصاد۵۴
۳-۴-۳-۴-۲-۴ اخلال در برنامههای توسعهی اقتصادی۵۵
۳-۴-۳-۴-۳ تأثیرات آن بر اجتماع۵۵
۳-۴-۳-۴-۳-۱ تضعیف گروههای اجتماعی.۵۵
۳-۴-۳-۴-۳-۲ رشد بوروکراسی.۵۶
۳-۴-۳-۵ دولت شبه رانتیر۵۷
۳-۴-۳-۶ ایران دولتی رانتیر۵۷
۳-۵ مشکلات پیش رو.۵۸
۳-۵-۱ تاثیرات تحریم بر صنعت نفت ایران۶۲
۳-۵-۱-۱ افزایش ریسک سرمایه سرمایهگذاری۶۲
۳-۵-۱-۲ سابقهی تاریخی سرمایهگذاری خارجی در ایران.۶۳
۳-۵-۱-۲-۱ دورهی اول ( قبل از ۱۳۱۰)۶۳
۳-۵-۱-۲-۲ دورهی دوم (۱۳۳۵ – ۱۳۱۰)۶۴
۳-۵-۱-۲-۳ دورهی سوم (۱۳۵۷- ۱۳۳۵)۶۵
۳-۵-۱-۲-۴ دورهی چهارم (۱۳۷۲-۱۳۵۷)۶۵
۳-۵-۱-۲-۵ دورهی پنجم ( بعد از ۱۳۷۲)۶۶
۳-۵-۱-۳ عوامل متعدد عدم جذب سرمایهگذاری خارجی.۶۷
۳-۵-۱-۳-۱ عوامل خارجی۶۷
۳-۵-۱-۳-۲ عوامل داخلی۶۸
۳-۵-۲ چاههای پیر۶۹
۳-۵-۳ میادین مشترک.۷۰
۳-۵-۳-۱ میادین مشترک با عراق.۷۲
۳-۵-۳-۲ میادین مشترک با عربستان.۷۴
۳-۵-۳-۳ میادین مشترک با امارات۷۵
۳-۵-۳-۴ میادین مشترک با کویت و عمان۷۷
۳-۵-۳-۵ بزرگترین میدان گازی جهان، مشترک بین ایران و قطر۷۸
۳-۵-۴ مشکلات تامین دکلهای نفتی۸۰
۳-۵-۴-۱ دکلهای چینی آری یا خیر؟!.۸۲
۳-۵-۴-۲ افزایش تعرفهی واردات دکل چینی توسط دولت۸۴
۳-۵-۵ مشکلات فروش نفت۸۷
۳-۵-۶ قانون داماتو۹۰
۳-۵-۷ معضل بنزین.۹۱
۳-۵-۸ مشکلات صنعت نفت در دریای خزر۹۳
۳-۵-۹ مسدود کردن حساب بانکهای ایران.۹۶
۳-۶ راهکارهای کلی مقابله با تحریم.۹۷
۳-۶-۱ همگرایی با همسایگان درتدوین رژیم حقوقی برای استفاده ازمخازن مشترک.۹۸
۳-۶-۲ سرمایهگذاری در بخش استخراج و پالایش نفت.۹۹
۳-۶-۳ تزریق گاز و آب به میدانهای نفتی.۱۰۰
۳-۶-۴ ترتیب و انتصاب مدیران کارآمد۱۰۴
۳-۶-۵ تعریف خط سبز در پروژههای هزینه بر چند فازی صنعت نفت.۱۰۵
۳-۶-۶ شدت انرژی۱۰۵
۳-۶-۷ مثالی عینی داخلی و برای مقابله با تحریم.۱۰۶
نتیجهگیری.۱۱۷
چکیده
با توجه به اهمیت نفت در دنیای امروز و نقش انکار نشدنی آن در واردات، صادرات، درآمد دولت، ارز مورد نیاز کشورها و تاثیر آن در تمام بخشهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، تأمین با ثبات انرژی همواره یکی از مهمترین دغدغههای دولتها بوده است. مسئلهی انرژی که نفت و گاز شکل غالب و آن را تشکیل میدهد میتواند به عنوان یک اهرم در مناسبات سیاسی بکار رود و هرنوع اخلال در استخراج، فروش، واردات و یا صادرات نفت وگاز و یا کالاها و تکنولوژی وابسته به آن که شاید تحریم مهمترین آن میباشد، میتواند هزینههای زیاد و صدمات هنگفتی را بر دولتهای صادرکننده یا وارد کننده تحمیل کند. از کشف اولین چاه نفت در مسجد سلیمان که بیش از یک قرن از آن میگذرد تا به امروز این صنعت با فراز و نشیبهای فراوانی روبهرو بوده است؛ از تلاش برای ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸مرداد تا جنگ تحمیلی و تحریمها. در حال حاضر نیز بر اثر تحریمها این صنعت با چالشهای اساسی مواجه است. از تحریم خرید نفت ایران و استرداد پول نفت فروخته شده گرفته تا ممنوعیت فروش مواد خام و تکنولوژی استخراج نفت و دکلهای نفتی به ایران، و از همه مهمتر ممنوعیت سرمایهگذاری در این بخش توسط سرمایهگذار خارجی که منجر به بروز مشکلات عدیدهای در تامین بسیاری از کالاهای ضروری صنعت نفت شده است. از سوی دیگر حتی در صورت دور زدن تحریمها، اقلام مورد نیاز مهم که گاهی از تکنولوژی روز نیز برخوردار نیستند با هزینههای بیشتر و در زمان طولانیتر در اختیار پروژهها قرار میگیرند، که اثر بخشی مطلوب را ندارند. برای رهایی از این بحران باید در وهلهی اول با همراه شدن با دنیا در صدد رفع تحریمها کوشید و در حال حاضر با استفاده از راههایی برای جذب سرمایهگذار خارجی، دیپلماسی با شریکان منابع مشترک و تربیت و انتصاب مدیران کارآمد، خط سبز در پروژههای هزینه بر چند فازی صنعت نفت، تزریق گاز و آب به میدانهای نفتی و چاههای نفت پیر برای استخراج بیشتر، اثر تحریمها را کم کرد. و در نهایت باید با سرمایهگذاری در بخشهای دیگر صنعتی و اقتصادی کشور وابستگی به نفت را کم کرد.
مقدمه
در آغاز قرن بیستم، «آنتوان کتابچی» بانى و دلال قراردادى شد که پیامدهاى آن، هم در عرصهی بینالملل و هم در امور داخلى ایران، تغییرات شگرف و بنیادینى به وجود آورد. سال ۱۲۸۰ هجری شمسی، ویلیام ناکس دارسى با پرداخت رشوههایى که کتابچى دلال آن بود و با توشیح ملوکانهی مظفرالدین شاه، حق انحصارى اکتشاف، استخراج، بهرهبردارى، حمل و نقل و فروش نفت و فرآوردههاى نفتى و تمام عملیات مربوط به منابع نفت ایران را به مدت ۶۰ سال، به دست آورد. در قبال آن، ایران ۲۰هزار لیره به صورت نقد و۲۰هزار لیره به صورت سهام دریافت کرد. طبق قرارداد ۱۶درصد از منافع خالص سالانهی تمام شرکتهایىکه به موجب این امتیاز تشکیل مىشدند، باید به ایران تعلق میگرفت. دارسى براى تأمین هزینههاى عملیات اکتشافی، از نیروى دریایى انگلستان کمک خواست و سرانجام در پنجم خرداد ۱۲۸۷، فوران نفت از چاهى در مسجد سلیمان اسباب دگرگونى اوضاع ایران و خاورمیانه را فراهم آورد.
خبر کشف نفت در ایران، بهسرعت در سراسر جهان پیچید. دو سال بعد، شرکت نفت «انگلیس و ایران»، با سرمایه یک میلیون پوند، براى بهرهبردارى از این منابع تأسیس شد. این شرکت به سرعت رشد کرد و طولى نکشید که اولین پالایشگاه خاورمیانه در آبادان احداث شد و در تاریخ یکم دى ۱۲۹۱، اولین محمولهی نفتى از آبادان راهى بازار جهانى شد. سال ۱۲۹۲، چرچیل در پارلمان حضور یافت و هشدار داد: «اگر به نفت دسترسى نداشته باشیم، نمیتوانیم غله، پنبه و هزار و یک کالاى ضرورى دیگر را به دست آوریم». او در جایگاه رئیس ستاد نیروى دریایى، چند ماه پیش از آغاز جنگ جهانى اول، موفق شد با پرداخت ۲ میلیون لیره،۵۰ درصد از سهام شرکت نفت انگلیس و ایران را خریداری کند. به این ترتیب، نفت به مؤلفهاى مؤثر در مسائل امنیتى و سیاسى تبدیل شد.
دکتر مصدق، در اولین اقدام خود در زمینه نفت، طرحى دو فوریتى به مجلس تقدیم کرد که در یازدهم آذر ۱۳۲۳، با تصویب مجلس، به صورت قانون درآمد. بر اساس این قانون، هرگونه مذاکرهی رسمى و غیررسمى به منظور اعطاى امتیاز نفت ایران، ممنوع شد. تصویب این قانون آغاز نهضت ملی شدن صنعت نفت بود که در نهایت ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به نتیجه رسید.
مصدق این نهضت را چنان به پیش برد که دولتهای بزرگى مانند آمریکا و انگلیس، براى تأمین منافع خود، به ناچار ننگ کودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را به جان خریدند. به این ترتیب، مصدق اگر چه از مسند نخستوزیرى کنار گذاشته شد، اما بر مسندى پرافتخار نشست که تا به حال برقرار و پا بر جاست. در سمت مقابل برای دسیسههای آمریکا و انگلیس نیز پایانی متصور نیست.
تشدید تحریم صنعت نفت ایران با هدف محروم کردن کشور از درآمدهای نفتی و وادارکردن آن به همکاری با جامعهی جهانی برای برطرف سازی ابهامات درباره ی برنامه ی احتمالی هستهای از بیش از یک سال پیش آغاز شده است. بدیهی است رصد واقع بینانهی وضع موجود میتواند در دستیابی به راهکارهای رفع و گذر از شرایط فعلی نقش بسیار عمدهای ایفا کند. بر این اساس در بررسی زیر سعی میشود تا به صورت کاملا اجمالی، پیامدهای ناشی از اعمال تحریم های نفتی بر صنعت نفت ایران به صورت فهرستوار ارایه شود. لازم به ذکر است که مسلما تاثیر تحریمها فقط به این موارد محدود نیست.
طبق برخی گزارشات در پی این تحریمها و کم شدن خرید نفت از ایران، فاصلهی بسیار زیادی بین برنامهی پیش بینی شده و عملکرد واقعی تولید دیده می شود. بر این اساس درآمد کشور و همچنین شرکت ملی نفت ایران از محل فروش نفت خام کاهش یافته است. در بخش سرمایه گذاری پروژههای نفتی، این کاهش چشمگیرتر است. حجم عظیمی از سرمایه گذاریهای شرکت ملی نفت ایران در حال حاضر در پارس جنوبی انجام میشود که در نتیجه به تولید نرسیدن فازها، بازپرداخت تعهدات مالی فشار عظیمی به ساختار مالی شرکت ملی نفت ایران وارد کرده است. عدم بازگشت درآمد حاصل از تولیدات و صرف این منابع در پروژههای در دست اقدام، یکی از تنگناهای شرکت ملی نفت ایران در توسعهی هرچه سریعتر این میدان مشترک است موضوعی که در صورت اصلاح میتوانست تا توسعهی کامل این میدان نقش بسزایی در بهبود روند کار ایجاد کند. با توجه به شرایط فعلی حتی در صورت به ثمر رسیدن پروژههای در دست اجرا و با وجود صرف وقت و هزینهی زیاد، به ناچار باید بین عدم تولید از این میادین یا کاهش تولید از سایر میادین یکی را انتخاب کرد.
تحریم فروش برخی اقلام خاص و همچنین داد و ستد با ایران، منجر به بروز مشکلات عدیدهای در تامین بسیاری از کالاهای ضروری صنعت نفت شده است. از سوی دیگر حتی در صورت دور زدن تحریمها، اقلام مورد نیاز مهم که گاهی از تکنولوژی روز نیز برخوردار نیستند با هزینههای بیشتر و در زمان طولانیتر در اختیار پروژهها قرار میگیرند. اگرچه در برخی موارد نیز عملا کالاهای مورد نیاز قابل تامین نبوده و باعث رکود پروژهها شده است که این موضوع در پروژههای بسیار اولویت دار نیز به خوبی قابل مشاهده است. به طور مثال مشکلاتی مانند تامین دکل یا سایر اقلام مورد نیاز حفاری و همچنین مشکل تامین سایر کالاهای مهم پروژه باعث شده که امکان بهره برداری از هیچ یک از فازهای پارس جنوبی طی سالهای اخیر فراهم نشود.
با توجه به کاهش صادرات، تولید از برخی چاهها متوقف یا در حد اندک است. اثر منفی چنین اقداماتی می تواند به عدم تحقق اهداف تولید در صورت لغو تحریمها منجر شود. چراکه جهت حفظ تولید قبلی مخزن و تولید از چاهها با روند قبلی، نیاز به صرف هزینههای بعدی برای انگیزش چاه یا حفر چاههای جایگزین و. وجود خواهد داشت.
نفت یا همان طلای سیاه تا امروز شریان حیاتی و اقتصادی کشورهای تولیدکننده و واردکنندهی آن را به خود اختصاص داده است. در رتبهبندی منابع انرژی زیرزمینی، نفت همواره در جایگاه نخست قرار داشته و اهمیت انرژی در دنیای امروز بر هیچ کس پوشیده نیست. به حدی که هر گونه تحول و رویداد سیاسی در جهان متاثر از نفت و مسایل آن است به عبارت دیگر نفت از زمان کشف تا امروز همواره بر رویدادهای سیاسی و اجتماعی جهان تاثیر مستقیم گذاشته است.
اگر نقش حیاتی انرژی به ویژه نفت را به عنوان اصلیترین منبع دست کم تا امروز برای اقتصاد جهان همانند نقشی که هوا و خون برای بدن ایفا می کنند، تشبیه کنیم سخنی به گزاف نگفتهایم. اما بحث این است که این منبع تا چه وقت تداوم خواهد داشت.
همهی ما میدانیم که نفت سرانجام روزی به پایان خواهد رسید. البته در همین صد سالی که از سرگذشت آن سپری می شود چیزی جز تیرهبختی وخون دل عاید مردم، تاریخ و اقتصاد ایران نشده به طوری که نفت موجب شد یکی از مردمیترین نهضتهای معاصر ایران که در واقع به هدف حاکمیت مردم بر منابع انرژی شکل گرفته بود، ساقط شود و استقلال و سرنوشت کشور نیز به همراه آن محو شود. افزون بر این نفت ایران را عرصهی چپاول و جولان قدرتهای استعماری کرد.
این صنعت عظیم و بسیار حیاتی همواره با مسایل و مشکلاتی دست به گریبان بوده است و در حال حاضر نیز این صنعت با دو چالش اساسی مواجه است، نخست فرسوده شدن صنایع آن و دوم تحریمهای خارجی و اثر این تحریمها بر این بخش. در این مقاله ابتدا مروری بر نقش و وابستگی دنیای امروز به نفت، جایگاه آن در اقتصاد ایران و سپس نگاهی به ادبیات تحریم خواهیم داشت، در ادامه اثر تحریم بر اقتصاد، صنعت بهویژه صنعت نفت را بررسی میکنیم و نهایتاً، راههای برونرفت و تجدید قوای آن مورد بحث قرار خواهد گرفت و در انتها مثالی خواهیم زد از مقابله با تحریم در چند دههی گذشته در ایران؛
۱- نفت
۱-۱ ارزش نفت و وابستگی دنیا به آن
از زمانی که اشتهای انرژی جهان از زغال سنگ به نفت تغییر یافت، میزان مصرف این منبع انرژی معادل ۸۷۵ میلیارد بشکه بوده است و حدود یک هزار ذخیره اثبات شده و محتمل نفتی در جهان وجود دارد که در سالیان آینده بهره برداری می شوند. نفت نخستین بار در سال ۱۸۵۹ میلادی در ایالات متحدهی آمریکا کشف و از آن پس، به عنوان یک منبع تأمین کننده انرژی استفاده شد، اما نقش این منبع که اکنون سهم بزرگی در صنایع جهان دارد، در آن زمان چندان زیاد نبود؛ به طوری که حتی در سالهای آغازین قرن بیستم میلادی نیز، نفت فقط ۴ درصد از کل انرژی مورد نیاز جهان را تامین میکرد، اما با گذشت چند دهه به مهمترین منبع انرژی جهان بدل شد. هم اکنون، نفت ۴۰ درصد از نیاز انرژی جهان را تامین میکند و سوخت مورد نیاز برای ۹۶ درصد از کل فعالیتهای حمل و نقل جهان از این طلای سیاه به دست میآید. از زمان تغییر سوخت غالب صنایع از زغال سنگ به نفت میزان مصرف این منبع انرژی معادل ۸۷۵ میلیارد بشکه بوده است و حدود یک هزار ذخیره اثبات شده و محتمل نفتی در جهان وجود دارد که در سالیان آینده بهرهبرداری می شوند. این در حالی است که انتظار میرود سطح تقاضای انرژی جهان در سال ۲۰۲۰ میلادی، ۶۰ درصد بیشتر از سال گذشته باشد و در این میان، بیشترین میزان نفت مصرفی وارد صنعت حمل و نقل شود. تا سال ۲۰۲۵ میلادی شمار خودروهای موجود در جادههای جهان از مرز یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون دستگاه نیز فراتر میرود که نسبت به سال ۲۰۰۵ میلادی، حدود ۵۰۰ میلیون بیشتر خواهد بود. روشن است که در چنین شرایطی مصرف بنزین که یکی از اصلیترین فرآوردههای نفتی جهان است، دو برابر می شود و سهم زیادی از این بازار را به خود اختصاص خواهد داد. دو کشوری که بیشترین سهم رشد سطح تقاضا و مصرف نفت را در سالیان آینده به خود اختصاص خواهند داد، چین و هند هستند. چین و هند دو کشور پرجمعیت آسیایی هستند که شمار افراد ساکن در آنها معادل یک سوم کل جمعیت این کره خاکی است و با توجه به نرخ بالای رشد اقتصاد و صنعت در آنها میزان مصرف انرژی در این کشورها روز به روز بیشتر می شود. انتظار میرود در دو دههی آینده، مصرف نفت در کشور چین سالانه ۵/۷ درصد افزایش یابد و هند نیز با رشد ۵/۵ درصدی در مصرف نفت رو بهرو باشد. شاید در نگاه اول به نظر برسد که نرخ رشد ۵ یا ۷ درصدی در سطح تقاضای نفت برای کشورهای پرجمعیت و بزرگی مانند چین و هند چندان زیاد نیست، اما زمانی که بدانید بر میزان مصرف نفت در کشورهای صنعتی و پیشرفته سالانه یک درصد افزوده می شود، به علت نگرانی کارشناسان از آیندهی این بازار پی میبرید. از سوی دیگر، با توسعهی اقتصادی دو کشور پهناور آسیایی، نقش آنها در اقتصاد جهان روز به روز پر رنگتر می شود و هرگونه اختلال در سطح مصرف انرژی از سوی آنها روی کارایی صنایع آنان و به دنبال آن، روی اقتصاد داخلی و اقتصاد جهانی اثر منفی میگذارد. افزون بر دو قطب آسیایی، تقاضای نفت در ایالات متحدهی آمریکا نیز روز به روز بیشتر می شود و همین امر، فشار بر تولیدکنندگان را روز به روز افزایش میدهد. با وجود آنکه این منبع انرژی در دورترین نقاط جهان نیز مصرف دارد و هیچ صنعتی در جهان بدون بهره گیری از نفت و فرآوردههای آن نمیتواند به بقای خود ادامه دهد، فقط گوشههایی از این دنیای پهناور طلای سیاه را در خود جای دادهاند.
-۱-۱۱ ذخایر نفتی اثبات شده
ذخایر نفتی اثبات شده به آن میزان از نفت گفته میشود که اطلاعات و تحقیقات زمینشناسی وجود آن را تائید میکند و فعالیتهای پژوهشی در آن مناطق میتواند ثمرهی مفید و سودمندی برای اقتصاد جهان داشته باشد. از مجموع ذخایر نفتی اثبات شده که ثروت دنیای آینده محسوب میشوند، ۶۶ درصد در اختیار کشورهای خاور میانه است و در میان این کشورها عربستان سعودی با جای دادن ۲۵ درصد از ذخایر نفتی در خود، در صدر قرار دارد. سهم عراق در ذخایر نفتی جهان ۱۱ درصد، سهم ایران ۸ درصد، سهم امارات متحدهی عربی ۹ درصد و سهم کویت، ۹ درصد از کل ذخایر جهان است.
۱-۱-۲ نقش خاورمیانه در تولید نفت
از سال ۲۰۰۱ میلادی به بعد، کشورهایی به جز کشورهای عضو اوپک اقدام به تکمیل تجهیزات نفتی خود کردند و با آغاز فعالیتهای اکتشافی و استخراجی، خود را در شمار تولیدکنندگان قرار دادند. این زمان با حادثهی یازده سپتامبر در ایالات متحدهی آمریکا و تصمیمگیری این کشور مبنی بر کاهش وابستگی به نفت کشورهای خاورمیانه مطابق بود. در این شرایط، تولید در کشورهای آفریقایی و روسیه افزایش یافت و با توجه به میزان بالای ذخایر کشور روسیه، سرمایهگذاریهای کلانی برای ارتقای سطح تولید این کشور و ورود آن به سازمان کشورهای صادرکنندهی نفت (اوپک) انجام شد، اما به علت سیاستهای خاص اوپک هنوز چنین طرحی پیاده نشده است.
سطح تولید نفت در کشور روسیه روز به روز افزایش یافت، تا این که هم اکنون روسیه دومین صادر کنندهی نفت پس از عربستان سعودی است، اما انتظار این که روسیه به یکی از مهرههای تاثیر گذار در صنعت نفت بدل شود و در شمار کشورهای اوپک در آید، دور از واقعیت به نظر می رسد، زیرا این کشور تنها ۵ درصد کل ذخایر نفتی جهان را دارد و هفتمین کشور جهان از نظر سطح ذخایر موجود در آن محسوب میشود. روشن است با ارتقای سطح تولید این کشور که روند افزایشی آن از سال ۱۹۹۹ میلادی آغاز شد، از میزان نفت موجود در ذخایر این کشور روز به روز کاسته میشود و اگر میزان تولید نفت در روسیه در سطح کنونی باقی بماند، تا پایان سال ۲۰۲۰ میلادی دیگر نفتی در این کشور نیست تا بازار را از چنگ خاورمیانه و غولهای بزرگی مانند عربستان خارج کند.
آفریقا یکی دیگر از مناطقی بود که ایالات متحدهی آمریکا برای کاهش قدرت خاورمیانه به آن تکیه کرد، اما این منطقه نیز شرایطی مشابه روسیه دارد. کل نفت موجود در قارهی آفریقا معادل ۷ درصد از کل ذخایر جهان است که در کشورهای آنگولا، نیجریه و غنا و چاد قرار دارد.
بزرگترین تولید کنندهی نفت در قارهی آفریقا نیجریه است که در نظر دارد تا پایان دههی کنونی، سطح تولید خود را به حداکثر برساند و در صورت اجرای این طرح، فقط تا سال ۲۰۲۵ میلادی ذخیرهی نفتی خواهد داشت. در نتیجه، از آنجا که ذخایر موجود در کشورهای غیر خاورمیانه سریعتر از ذخایر موجود در خاور میانه تخلیه میشوند، نسبت ذخیره به تولید در آنها که شاخصی برای طول عمر مفید ذخایر با نسبت سطح تولید به شمار میرود، از کشورهای خاور میانه کمتر است. به عبارت دقیقتر، پژوهشها نشان میدهند که کشورهای غیر اوپکی حداکثر تا ۲۰ سال آینده ذخیرهی نفتی دارند، در حالی که اگر خاورمیانه با سطح تولید کنونی خود ادامه دهد، دست کم ۸۰ سال ذخیره نفتی دارد. بنا بر این، اگر تولید نفت در همین سطح باقی بماند، در کمتر از دو دههی آینده کشورهایی مانند روسیه، مکزیک یا ایالات متحده، نروژ، چین و برزیل که تا چندی پیش با تولیدشان بخشی از نیاز بازار نفت را پاسخ می گفتند، به مصرفکنندهی صرف تبدیل میشوند، در آن هنگام کشورهای خاورمیانه که سهم اعظم ذخایر نفتی جهان را در خود جای دادهاند، دوباره مهرهی اصلی صنعت نفت جهان می شوند و تلاش ایالات متحده برای کاهش وابستگی انرژی به تولیدات خاورمیانه بدون نتیجه باقی میماند.
فوذ ناپذیر میکند و قدرت بیشتری به آنها میبخشد.