۲-۳-تعاریف مدیریت دانش و دانش
۲-۳-۱- تعاریف مدیریت دانش
علاقه بند (۱۳۸۴)، مدیریت دانش را فرا گرد استفاده فکری برای توفیق سازمان در رقابت با سازمان های همتا میداند و بیان میدارد برتری رقابتی از عمل کردن به طریق موفقیت آمیزی که تقلید آن دشوار است ناشی می شود. حیدری(۱۳۸۶) بر این عقیده است؛ مدیریت دانش، مدیریت آشکار و نظام مند دانش اساسی و فرایندهای خلق، جمع آوری، سازماندهی، پخش و استفاده و بهره برداری مرتبط آن است؛ که مستلزم انتقال دانش شخصی به دانش شرکت است که بتواند به طور گسترده تمام اوقات در دسترس باشدواحتمالا به کاربرده شود.
مدیریت دانش فرایندی است که به واسطه آن سازمانها دریادگیری (درونی کردن دانش) ، کد گذاری دانش (بیرونی کردن دانش) و توزیع و انتقال آن مهارتهایی را کسب میکنند (ابطحیوصلواتی،۱۳۸۵).
به تعبیر دیگری مدیریت دانش را می توان به عنوان فرایند بهینه سازی کاربرد سرمایه فکری به منظور دستیابی به اهداف سازمانی دانست (نوروزیان،۱۳۸۵).
مدیریت دانش را می توان توانایی یک سازمان در استفاده از سرمایه های معنوی یعنی تجربه و دانش فردی افراد و دانش دسته جمعی به منظور دستیابی به اهداف از طریق فرایندهای تولید، تسهیم و استفاده از آن به کمک فن آوری تعریف کرد بر این اساس اصول مدیریت دانش شامل توسعه اجرا و نگهداری زیر ساخت های فنی و سازمانی به عنوان بستر و الزام انتشار دانش و انتخاب فناوری خاص میباشد در واقع مدیریت دانش در دید فنی، مفهوم توسعه یافته سیستم های مدیریت اطلاعات است که بر مدیریت اطلاعات و دانش و ارتباطات داخلی تکیه میکند (رفعتی و دیگران ،۱۳۸۷).
بقایی نیا (۱۳۸۶) معتقد است مدیریت دانش استفاده از تجربه و دانش فردی و جمعی از طریق فرایند تولید دانش، تسهیم دانش و به کارگیری آن به کمک فناوری به منظور دستیابی به اهداف سازمان میباشد.
به طور کلی، مدیریت دانش به شناسایی و توسعه دارایی های دانشی یک سازمان با هدف و پیشبرد اهداف سازمانی می پردازد تمامی انواع دانش از جمله ضمنی و آشکار باید در مدیریت دانش مد نظر قرارگیرد. مدیریت دانش با فرایندهای مرتبط با شناسایی، اشتراک و خلق دانش در ارتباط است این امر نیازمند سیستمی برای خلق و تقویت منابع دانش سازمانی و نیز تسهیل اشتراک دانش و یادگیری سازمانی است سازمانهایی در برنامه های مدیریت دانش موفق عمل خواهند کرد که دانش را به عنوان یک سرمایه تلقی کنند و به توسعه ی هنجارها و ارزشهای سازمانی بپردازند و از خلق و اشتراک دانش حمایت کنند.
۲-۳-۲-۱- اهداف مدیریت دانش
با توجه به مفاهیم ارائه شده در خصوص دانش یکی از اهداف و یا کارکردهای مدیریت دانش برقراری توازن میان افرادی است که می دانند با افرادی که نمی دانند به طوری که که به تدریج دانش های فردی به دانش های سازمانی تبدیل شود. کارکرد دیگر مدیریت دانش، رشد و ارتقای دانش در تمامی ابعاد و تشویق و توسعه هستند فرهنگ دانش بین کارکنان است بدین منظور لازم است تکنولوژی اطلاعات فراگرفته شود و تأثیرات اساسی آندر این فرایند درک شود و سیستم دانش و ارتباط میان عناصر ان به خوبی شناسایی و تحلیل شود تا انتقال و توسعه دانش به نحو مطلوب صورت پذیرد (احمدی،۱۳۸۱).
ازاهداف دیگر مدیریت دانش در یک سازمان، گسترش، انتقال و نگهداری دانش در سازمان است که به موجب آن دانش به منظور تسهیل دسترسی و استفاده مجدد از دانش مدیریت می شود.
حیدری (۱۳۸۷) اهداف مدیریت دانش را این گونه بیان میدارد:
- ایجاد مخازن دانش
شامل ایجاد مخازن دانش بیرونی مانند هوش رقابتی و مخازن دانش ساختار بندی شده درونی مانند گزارش ها ی پژوهشی و مخازنی که دانش نهفته و ضمنی را در بر دارد.
- توسعه دسترسی به دانش
فراهم آوری یا تسهیل انتقال دانش بین افراد و شبکه های ارتباطات.
- ایجاد محیطی دانش محور
این محیط موجب تولید، انتقال و استفاده مؤثر از دانش می شود.
به کارگیری مدیریت دانش در انواع مؤسسات انطباق سریع با تغییرات محیط پیرامون به منظور ارتقای کارایی و سودآوری بیشتر میباشد در نتیجه مدیریت دانش به فرایند چگونگی خلق، انتشار و به کارگیری دانش در سازمان اشاره دارد.
۲-۳-۳- مزایای مدیریت دانش
مدیریت دانش مزایا و منافع زیادی برای سازمان ها دارد در این جا به برخی از مزایای مدیریت دانش اشاره می شود تاضرورت آن در سازمان ها آشکارتر شود.
مزایای مدیریت دانش در سبک سازمان در سطح فردی وسطح سازمانی مورد بررسی قرار میگیرد.
در سطح فردی مدیریت دانش به کارکنان امکان میدهد که مهارتها و تجربیات خود را از طریق همکاران با دیگران و سهیم شدن در دانش آن ها و یادگیری ارتقا دهند تا به رشد حرفه ای دست یابند.
در سطح سازمانی، مدیریت دانش چهار منفعت عمده برای یک سازمان دارد. ارتقای عملکرد سازمان از طریق افزایش کارایی، بهره وری، کیفیت و نوآوری سازمانهایی که دانش خود را مدیریت میکنند به سطح بالایی از بهره وری دست مییابند و با دسترسی بیشتر به دانش کارکنان خود میتوانند تصمیمات بهتری اتخاذ نمایند، فرایندها را بهینه سازی کنند از تکرار کارها کاستهو بر نوآوری ها بیافزایندودرنهایت یکپارچگی و همکاری درون سازمانی را ارتقاء بخشند(حسن زاده ،۱۳۸۶).
از مزایای دیگر مدیریت دانش می توان به موارد زیر اشاره نمود:
-
- کاهش هزینه ها و ریسک ها
-
- بهبود تصمیم گیری ها
-
- بهبود برنامه ریزی و استراتژیک
-
- توسعه سریع تر رویکردهای نوین تکنولوژی
-
- کاهش هزینه های آموزشی کارکنان
-
- توسعه مستمر
-
- ایجاد فرهنگ جدید
-
- توجه به اطلاعات
-
- توجه به مردم
-
- یادگیری چگونگی فراگیری
-
- ایجادتوان از طریق دانش
-
- اهمیت تکنولوژی
-
- مدیر نیازمند رهبری مدرن
- مناسب تمام مشاغلی کهمی خواهند بهترین باشند (کالست،۱۳۸۳).
دست اندرکاران مدیریت دانش، مجموعه مزایای مدیریت دانش را در چهار قلمرو بیان میکنند.
-
- صرفه جویی ها و کارایی ها: فرایند ها با کارآمدی بیشتر انجام می گیرندو نیاز به بازآفرینی راه های انجام کاررا از بین میبرند.
-
- فرصت های جدید: بازارها و فرصت های جدید مشخص میشوند.
-
- تفصیر و نوآوری: سازمان ها میتوانند تغییرات را شناسایی کنند و به آن ها واکنش نشان دهند.
-
- به کارگیری بهتر منابع انسانی : سازمان بهره برداری کاراتر از منابع انسانی خود به عمل می آورد (حیدری تفرشی و دیگران،۱۳۹۰).
۲-۳-۴- تعریف دانش
دانش را می توان وسیع تر، عمیق تر و غنی تر از داده ها و اطلاعات دانست؛ دانش از ذهن های پویای انسان نشأت میگیرد (حمیدی زاده، ۱۳۸۳).
دانش از اطلاعات استخراج می شود اما خیلی غنی تر و پر معناتر از اطلاعات میباشد.
ویژگی های متمایز کننده دانش از اطلاعات به شرح ذیل است :
-
- دانش امری انسانی است
-
- دانش در تفکر و اندیشه است
-
- دانش تولید زمان حال است
-
- دانش مرتبط با جامعه است