نتیجه دیگر تحقیق این است که زندانی شدن سرپرست و انزوای اجتماعی اعضای خانواده و به طور کلی تضعیف بهداشت روانی خانواده، موجب نقل مکان نمودن این خانواده ها به محله های گمنام شده که در آن ها زمینه برای ارتکاب رفتار بزهکارانه در فرزندان مناسب تر بوده است.
به علاوه، با زندانی شدن پدر، فرزندان تمایل دارند اوقات فراغت خود را در بیرون از خانه و با گروههای هم سال، آن هم بیشتر با گروههای همسال بزهکار سپری کنند. همچنین، غیبت طولانی مدت پدر موجب کاهش کنترل اجتماعی فرزندان، نافرمانی آنان نسبت به خانواده، مشکلات تحصیلی و عدم فعالیت مناسب در مدرسه می شود.
در نهایت، محققان با بهره گرفتن از یافته های فوق نتیجه می گیرند که : با توجه به هزینه های سنگین اقتصادی، اجتماعی و روانی که خانواده های زندانیان در مدت زمان محکومیت سرپرستشان پرداخت میکنند، مجازات مجرمان مواد مخدر بیش از آن که مجازات خود آن ها باشد مجازات خانواده های آن هاست (احمدی ، ایمان ۱۳۸۵).
غفاری و اونق در پیمایشی با عنوان سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی که در سال ۱۳۸۵ انجام شد، به بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در سه محله مختلف شهر گنبد کاووس پرداختند. یافته های این تحقیق نشان میدهد که بین سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی رابطه معنی داری وجود دارد.
همچنین، نقش و تأثیر متفاوت سرمایه اجتماعی در اشکال سرمایه اجتماعی درون گروهی که خصلت خاص گرایانه دارد، و سرمایه اجتماعی برون گروهی که خصلت عام گرایانه دارد نیز با توجه به کیفیت زندگی در سه محله ی مورد بررسی مشخص گردیده است، به گونه ای که امکانات توسعه ای و کیفیت زندگی، در محله های با سرمایه اجتماعی عام گرایانه بیشتر و برعکس در محله های با سرمایه اجتماعی خاص گرایانه، کمتر است (غفاری و اونق، ۱۳۸۵).
در مطالعه کیفیت زندگی سالمندان زن آسایشگاه کهریزک کیفیت زندگی در کل و در ابعاد فیزیکی، خود مراقبتی، اجتماعی و رضایت از زندگی در سطح خوب و در بعد افسردگی و اضطراب و بعد شناختی در سطح ضعیف به دست آمد (سجادی؛ بیگلریان، ۱۳۸۵).
۲-۳ مرور تحقیقات خارجی
کیرچبرگر و همکاران (۲۰۱۲ )، بیان میکنند که هر چه سن بیماران بالاتر می رود، بیشتر در معرض بیماریهای مزمن، ناتوانی و اختلالات شناختی قرارمیگیرند و میزان بستری شدن در آنان افزایش مییابد. ابتلای همزمان به دو یا چند بیماری در سالمندان بالای ۶۰ سال، تقریبا معادل۶/۵۸%درصد ذکر شده است.
ﺳﯿﻠﻮا و ﻫﻤﮑﺎران(۲۰۰۹)، در پژوهشی در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻧﻘﺶ ﺑﻬﺰﯾﺴﺘﯽ ﻣﻌﻨﻮی در ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﺑﯿﻤﺎران ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎری ﻣﺰﻣﻦ رﯾﻮی، ﻧﻘﺶ ﺑﻬﺰﯾﺴﺘﯽ ﻣﻌﻨﻮی در ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ زﻧﺎن ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺳـﺮﻃﺎن ﺳـﯿﻨﻪ، ﻧﺘـﺎﯾﺞ ﺣﺎﮐﯽ از ﻧﻘﺶ ﺑﻬﺰﯾﺴﺘﯽ ﻣﻌﻨﻮی در ﺑﻬﺒﻮد ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﺑﯿﻤﺎران ﺑﻮد.
ﮔﺎرﺳــﻴﺎ، ﮔــﻮﻧﺰاﻟﺲ و ﻣــﺎﻧﺰاﻧﻮ دوﮔﺎن، ﺳﻨﮕﻠﺘﻮن و ﺳﻮﻧﮓ (۲۰۰۷)، ﺑـﺮ ﭘﺎﻳـﻪ ﭘـﮋوﻫﺶ ﻫـﺎﻳﻲ ﻛـﻪ اﻧﺠـﺎم داده اﻧﺪ ﻧﻴﺰ ﺿﺮورت ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی ﻣﻌﻄﻮف ﺑـﻪ ﺣﻔـﻆ و ارﺗﻘﺎء ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤـﻮﻣﻲ ﺑﺎزﻧﺸـﺴﺘﮕﺎﻧﻲ ﻛـﻪ ﺑـﻪ ﻣـﺮز ﺳـﺎﻟﻤﻨﺪی رﺳﻴﺪه و ﻳﺎ در آﻳﻨـﺪه ای ﻧﺰدﻳـﻚ ﻣـﻲ رﺳـﻨﺪ را ﮔﻮﺷـﺰد ﻧﻤـﻮده و ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﻴﺮی ﻧﻤﻮده اﻧﺪ ﻛﻪ در ﺻﻮرت ﻓﻌﺎﻟﻴـﺖ ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪ رﻳـﺰی ﺷـﺪه، ﺳﻄﺢ اﻧﻌﻄﺎف ﭘﺬﻳﺮی رواﻧﻲ و ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ اﻓﺮاد را ﻛﻪ ﻋـﺎﻣﻠﻲ ﺟﻬـﺖ اﻓﺖ ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤﻮﻣﻲ اﺳﺖ، اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ.
آلبو (۲۰۰۷)، در تحقیق خود نشان داد که ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ ﻧﻤﺮه ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان از ﻃﻴﻒ ۰-۶۰، ” ۱۰۰” ﺑﻮدهاﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ داد اﻛﺜﺮ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ، ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺘﻮﺳﻂ داﺷﺘﻪاﻧﺪ و ۷% دارای ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﺧﻴﻠﻲ ﭘﺎﻳﻴﻦ و ۱۴% ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﭘﺎﻳﻴﻦ، ۲۱% ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺘﻮﺳﻂ و ۳۴% از ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﻮده اﻧﺪ.
ﺑﻴﺪول، ﮔﺮﻳﻔﻴﻦ و ﻫﺲ ﻛﺖ(۲۰۰۵)، ﻧﺸﺎن داده اﻧﺪ ﻛﻪ در ﺻﻮرت ﺳـﻼﻣﺘﻲ رواﻧﻲ و ﺟﺴﻤﻲ ﺑﺎﻻﺗﺮ، اﻓﺮاد ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺎ دوران ﺑﺎزﻧﺸﺴﺘﮕﻲ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻨـﺪ ﻛﻨﺎر آﻣﺪه و ﺑﺎ آن ﺳـﺎزﮔﺎر ﺷـﻮﻧﺪ.
وار، ﺑـﻮﭼﺮ، راﺑﺮﺗـﺴﻮن و ﻛﺎﻟﻴﻨﺎن(۲۰۰۴)، ﻃﻲ ﭘﮋوﻫـﺸﻲ ﺑـﻪ ﺑﺮرﺳـﻲ ﻧﻘـﺶ اﺷـﺘﻐﺎل، ﺑﺎزﻧﺸـﺴﺘﮕﻲ، وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی ﻣﺤﻴﻄﻲ ورﺟﺤـﺎن ﺷـﺎﻏﻞ ﺑـﻮدن در ﺑﻬﺰﻳـﺴﺘﻲ اﻓـﺮاد ﺑﺎزﻧﺸﺴﺘﻪ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪ ﭘﺮ داﺧﺘﻪ و ﭘﻲ ﺑﺮدﻧﺪ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺷﺎﻏﻞ ﺑﻮدن و اﻳﻔﺎی ﻧﻘﺶ ﻫﺎی ﺷﻐﻠﻲ ﺑﺎ ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ و ﺳـﻼﻣﺘﻲ دارای ارﺗﺒــﺎط ﻣﻌﻨــﺎ دار ﻫــﺴﺘﻨﺪ.
پاتریک و همکاران (۲۰۰۲)، با ارائه مدلی نظری، سعی در ساخت و اعتبار یابی مقیاسی درخصوص سنجش کیفیت زندگی جوانان دارند . آن ها در تحقیق خود به متغیرهایی چون سن، جنس و نژاد دقت داشته اند. در نهایت آن ها به طراحی ابزاری شامل ۲۱ ماده اقدام نمودند که به سنجش کیفیت زندگی نسبت به خود، روابط فردی، محیط زندگی و احساس عمومی کیفیت می پردازد.
سی بلد و همکاران(۲۰۰۱)، در ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت خود ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎورﻫﺎی ﻣﺬﻫﺒﯽ، آﯾﯿﻦﻫﺎ و ﺗﻌﻬﺪات، ﺑﺎ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻣﺜﺒـﺖ ﻣﺎﻧﻨـﺪ ﺑﻬﺒـﻮد ﮐﯿﻔﯿـﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﺑﻬﺘﺮ، ﺑﻬﺰﯾﺴﺘﯽ، ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﯽ و رواﻧﯽ، رﺿﺎﯾﺖ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ و زﻧـﺪﮔﯽ ﭘﺎﯾـﺪار و ﻋﻤﻠﮑـﺮد ﮐـﺎراﯾﯽ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
فرندز(۱۹۹۴)، با ﺑﺮرﺳﻲ ﻛﻴﻔﻴـﺖ زﻧﺪﮔﻲ، درﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﻣﻘﻴﻢ ﻣﻨﺰل از ﻧﻈﺮ ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﻲ و ﺟﺴﻤﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑـﻪ ﺳـﺎﻟﻤﻨﺪان ﺳـﺎﻛﻦ ﺳـﺮای ﺳـﺎﻟﻤﻨﺪان وﺿـﻌﻴﺖ ﺑﻬﺘﺮی داﺷﺘﻨﺪ. در اﺑﻌﺎد ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧـﺪﮔﻲ و در ﺑﻌـﺪ ﻣﺮاﻗﺒـﺖ از ﺧﻮد، اﻓﺮاد ﺳﺎﻛﻦ ﺳﺮای ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان، اﺧﺘﻼل ﺑﻴﺸﺘﺮی را در ﻣﻘﺎﻳـﺴﻪ ﺑﺎ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﺳـﺎﻛﻦ ﻣﻨـﺰل دارﻧـﺪ.
بیسواز داینر و داینر در تحقیقی با عنوان بهبود بخشیدن به شرایط نامطلوب : رضایت مندی در زاغه های کلکته، رضایت مندی از زندگی و حیطه های مختلف آن را بر روی ۸۳ نفر از زاغه نشینان شهر کلکته در هندوستان مورد بررسی قرار دادند. یافته های تحقیق نشان میدهد که به طور متوسط، رضایت پاسخگویان از زندگی تا حدی پایین است و در این میان متغیر درآمد همبستگی بالایی با رضایت از زندگی نشان میدهد. این یافته، با این نظر سازگار است که درآمد میتواند تأثیر زیادی بر بهزیستی ذهنی در پایین ترین سطوح داشته باشد.
بین سه گروه نمونه تفاوت هایی مشاهده شد؛ بالاترین نمره رضایت از زندگی متعلق به زاغه نشینان، نمره متوسط متعلق به روسپیان، و پایین ترین نمره متعلق به خانه بدوشان بود. در مورد خانه بدوشان، احتمالا هم شرایط کیفیت زیست (مسکن و درآمد) و هم سن، در نمره پایین آن ها تأثیر گذاشته است. در مجموع، این تحقیق نشان میدهد که فقرای کلکته در عین حال که در شرایط زیر سطح معمول زندگی میکنند، از بسیاری از حوزه های زندگی خود رضایت دارند. به ویژه، معلوم شد که روابط اجتماعی در فهم پاسخگویان از بهزیستی مهم است.
احتماًلا ارزش های فرهنگی قوی ای در روابط خانوادگی مردم کلکته وجود دارد که به آن ها کمک میکند در روزهای سخت حمایت شوند. با این حال، برای کسانی که غالبا نمیتوانند از این حمایت اجتماعی نصیب ببرند، همین روابط اجتماعی احتمالاً یکی از علل عمده نارضایتی نیز هست. بدین ترتیب، به میزانی که فقر میتواند آنان را از روابط اجتماعی بهره مند سازد، تأثیرات منفی آن میتواند موجب توازن گردد (بیسوازداینر و داینر، ۲۰۰۵).