۲-۲-۲- رضایت شغلی و ابعاد آن :
رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت شغلی است . رضایت شغلی عاملی است که باعث افزایش کارایی و نیز احساس رضایت فردی میگردد . هر مدیر و کارفرما به نوعی درصدد افزایش رضایت شغلی در کارکنان مؤسسه یا سازمان خود میباشد ، زیرا این پدیده با آثار مثبتی که از خود بر جای میگذارد خواست مدیران است و نشان دهنده این است که مؤسسه یا سازمان بخوبی اداره می شود . رضایت کارکنان بر نحوه رفتار آن ها در اداره اثر میگذارد و موجب می شود که به کار خود دلگرم بوده و مرتکب غیبت نشوند ، به بهانه های مختلف از انجام وظایف خود طفره نروند ، باعث بدبینی مراجعه کنندگان و مشتریان نشوند و همچنین در صدد یافتن سازمان جدید برای ادامه کار نباشند ، نسبت به سازمان خود وفادار و متعصب باشند و بر علیه سازمان و مسئولین آن شایعه پراکنی نکنند . (جوزانی، ۱۳۸۷، ۲۱)
رضایت شغلی باعث افزایش کارایی و بهره وری می شود ، سلامت فیزیکی ، ذهنی و روانی فرد تضمین می شود ، روحیه فرد افزایش مییابد و حتی در زندگی خارج از سازمان فرد اثر مثبت میگذارد و باعث می شود فرد در کسب مهارتهای جدید شغلی رغبت بیشتری از خود نشان دهد . محققان اهمیت رضایت شغلی را از دیدگاه های گوناگون مورد توجه قرار دادهاند ، گروهی معتقدند رضایت شغلی به شدت به عوامل روانی مرتبط است ، به عبارت دیگر این عقیده رضایت شغلی را در درجه اول از دیدگاه های روانی و خصوصیات فردی توجیه میکند . (جوزانی ، ۱۳۸۷، ۲۱)
فیشر و هانا (۱۹۳۹) رضایت شغلی را عاملی روانی قلمداد میکنند و آن را نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط اشتغال می انگارند ، یعنی اگر شغل مورد نظر لذت مطلوب را برای فرد تأمین نماید در این حالت از شغلش راضی است . در مقابل چنانچه شغل فرد مورد نظر رضایت و لذت مطلوب را به فرد ندهد ، در این حالت فرد شروع به مزمت شغل می کند و در صدد تغییر آن بر میآید. ( شفیع آبادی ، ۱۳۷۸ ، ۱۲۳)
به نظر هاپاک رضایت شغلی مفهومی پیچیده و چند بعدی است و با عوامل روانی ، اجتماعی و جسمانی ارتباط دارد تنها یک عامل موجب رضایت شغلی نمی شود بلکه ترکیب معینی از مجموعه عوامل گوناگون باعث می شود که فرد شاغل در لحظه معین از زمان از شغلش احساس رضایت کند و به خود بگوید از شغلش راضی است و از آن لذت میبرد . فرد با تأکید بر عوامل مختلف از قبیل میزان درآمد ، ارزش اجتماعی شغل ، شرایط محیط کار و فرآورده اشتغال در زمانهای متفاوت و به طرق گوناگون از شغلش احساس رضایت می کند . (سفیری ،۱۳۷۷، ۸۶)
۲-۲-۳- تعریف رضایت شغلی :
-
- رضایت شغلی یا خشنودی شغلی: عبارت است از نگرش نسبت به شغل خویش به نحوی که شخص با علاقه و روحیه بالا با انجام شغل خود بپردازد. (کونتز، ۱۹۸۸، ۸۵)
-
- «اسمیت» معتقد است رضایت شغلی گستره ای است که در آن محیط کاری تقاضاهای فرد را برآورده میکند. تعاریف متعددی از رضایت شغلی بیان گردیده است، از نظر «رابینز» رضایت شغلی به نگرش کلی فرد درباره شغلش اطلاق می شود. کسی که رضایت از شغلش در سطح بالایی است نسبت به کارش نگرش مثبتی دارد ولی کسی از کارش ناراضی است نگرش او به کارش منفی است. (رابینز، ۱۳۷۳، ۲۲۶- ۲۶۵)
- رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرش های مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند وقتی که یک شخص میگوید دارای رضایت شغلی بالایی است این بدان معنی است که او واقعاً شغلش را دوست دارد، احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزش زیادی قائل است. (مقیمی، ۱۳۷۷، ۳۸۳)
۲-۲-۴- انواع رضایت شغلی:
به نظر گینزبرگ و همکارانش (۱۹۵۱) که رضایت شغلی را از دیدگاه های گوناگون مورد توجه قرار دادهاند به دو نوع رضایت شغلی اشاره میکند :
۲-۲-۴-۱- رضایت درونی:
که از دو منبع حاصل می شود ، اول احساس لذتی که انسان صرفاً از اشتغال به کار و فعالیت عایدش می شود ، دوم لذتی که بر اثر مشاهده پیشرفت و یا انجام برخی مسئولیتهای اجتماعی و به ظهور رساندن توانائیها و رغبتهای فردی به انسان دست میدهد .
۲-۲-۴-۲- رضایت بیرونی:
که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد و هر لحظه در حال تغییر و تحول است . از عوامل رضایت بیرونی به عنوان مثال شرایط محیط کار ، میزان دستمزد و پاداش ، نوع کار ، روابط موجود بین کارگر و کارفرما را می توان نام برد . عوامل درونی که خصوصیات و حالات فردی را شامل می شود ، در مقایسه با عوامل بیرونی که شرایط کار و اشتغال را در بر میگیرد از ثبات بیشتری برخوردارند . لذت رضایت درونی بیشتر از رضایت بیرونی است .(جوزانی،۱۳۸۷، ۲۲)
۲-۲-۵- نظریه های زیربنایی رضایت شغلی : (هومن ، ۱۳۸۱ ،۳۴-۱۱)
از دهه ۱۹۲۰ تاکنون رضایت شغلی به گونه وسیعی مورد مطالعه قرار گرفته و نظریه های متعددی درباره آن ارائه شده است .
به اعتقاد لوکه و گرانبرگ، تنوع و تعداد رویکردها و نظریه های مربوط به رضایت شغلی را می توان ناشی از سه دیدگاه یا حرکت اساسی دانست که در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ شکل گرفته و بیش از هر چیز مفهوم رضایت شغلی را تحت تأثیر قرار داده است .
الف – نهضت روابط انسانی :
نظریه پردازان دیدگاه روابط انسانی در مطرح کردن رضایت شغلی نقش بسزائی داشته اند . این نهضت در دهه ۱۹۳۰ شکل گرفت اما ریشههای آن به اواخر دهه ۱۹۲۰ و به رویداد بزرگی بر میگردد که در مطالعات هاثورن معروف است . نظریه پردازان این مکتب با مطالعات خود نشان دادهاند که کارگر خوشحال کارگر سودآور است و رضایت شغلی بیش از هر چیز تحت تأثیر نقش گروههای کاری و سرپرستان است .
ب – اتحادیه های کارگری :
حرکت دیگری که در سالهای دهه ۱۹۳۰ شکل گرفت و بر مفهوم و تعریف رضایت شغلی تأثیر بسزایی گذاشت تعارضها و درگیریهای فراگیر بین مدیران کارخانه ها و مراکز تولیدی و صنعتی با کارگران ، و سرانجام رشد اتحادیه گرایی بود که تا آن زمان وجود نداشت . این رویدادها علاقه قابل توجهی را به رضایت شغلی برانگیخت.
ج – دیدگاه رشد و ماهیت کار :
بسیاری از صاحبنظران رشتههای مدیریت و روانشناسی بر پایه پژوهشهای متعدد دریافتند که فهم رفتار در محیط کار مستلزم چیزی بیش از مطالعه خصوصیات افراد و سپس متناسب ساختن آن با یک سازمان است . از این رو سازمانها می بایست راه تحول و دگرگونی را در پیش گیرند و عقاید تازه ای نسبت به مفاهیم موفقیت کار ، رضایت شغلی و مانند آن پدید آید .