عظیمی (۱۳۸۸) در تحقیقی پیرامون آمیخته بازاریابی به این موارد اشاره نموده است: مدل آمیخته بازاریابی در سالهای ابتدایی دوره بازاریابی و در آن زمانی که محصولات فیزیکی بخش قابل توجهی از اقتصاد را شکل میدادند، بسیار مؤثر و کارآمد بود. اما با حرکت بازاریابی به سمت یکپارچه شدن و همچنین افزوده شدن بسیاری از کالاهای غیر فیزیکی به اقتصاد، بزرگان بازاریابی محدودیت هایی را برای این آمیخته ی بازاریابی و ۴ P معروف آن قائل شده اند. محدودیت هایی که برخی از آن ها را وادار به اضافه کردن P هایی دیگر نموده است. مواردی چون فرایند، مردم و بسته بندی از جمله مواردی هستند که میتوانند به عنوان P پنجم محصوب شوند.
اردلانی (۱۳۸۷) پیرامون استراتژیهای بازاریابی برای ورود به بازارهای جهانی به این نکته اشاره نمود که بسیاری از شرکت ها قسمتی از سهم فروش و سود خود را از عملیات بازاریابی خود در کشورهای دیگر به دست می آورند؛ فرصت ها در گرایش شرکت ها به بازارهای خارجی نقش تعیین کننده ای دارند. عدم فرصت های کافی در بازارهای داخلی و وجود فرصت های مناسب در بازارهای خارجی عامل اساسی گرایش به بازار بینالمللی است. معمولاً بیشتر شرکت ها بازار داخلی را بر خارجی ترجیح میدهند زیرا بازار داخلی دارای سادگی و امنیت بیشتری است. تاجر یا بازرگان نیازی ندارد با زبان و فرهنگ بیگانه ای آشنا باشد، با ارزهای گوناگون سر و کار پیدا کند، با نا اطمینانی های سیاسی روبرو شود و خود را با قوانین، نیازها و انتظارات متفاوت منطبق سازد، پائین آمدن تولید ناخالص ملی و بالا رفتن مالیات در یک کشور و سنگینی آن به دوش تولید کنندگان از عوامل گرایش به بازار خارجی است. در این گونه موارد تولید کنندگان ضمن حفظ بازار داخلی تلاش میکنند با یافتن بازارهای خارجی مناسب سود و فروش خود را افزایش دهند. برای نفوذ در بازارهای خارجی استراتژی های گوناگونی لازم است زیرا این بازارها در کشورهای گوناگونی وجود دارند، یکی از مشکلات مهم در زمینه بازاریابی بینالمللی گرایش افراد در به کارگیری ارزش های فرهنگی خود در بازارها و محیط های خارجی است. شرکت های بین اللملی باید نوع حضور خود را در بازارهای بینالمللی مشخص کنند. تصمیم اساسی در این مورد به نحوه فعالیت در تأمین کالا در بازار به خصوص تصمیم به صدور کالا یا تولید در محل بستگی دارد. همان طور که یک شرکت در بازار به تجاربی دست مییابد مهارت لازم را برای تعدیل ریسک کسب میکند. در بلند مدت با آشنایی بیشتر بازار و کسب تجربه اداره بازارهای متفاوت ریسک کاهش و سود به شدت افزایش می باید ولی در کوتاه مدت امکان مواجهه شرکت ها با شرایط غیر عادی ریسک را افزایش میدهد و در نتیجه ممکن است سود به شدت کاهش یابد.
ضربی (۱۳۸۵) تحقیقی تحت عنوان ارزیابی تأثیر عناصر آمیخته بازاریابی منتخب بر ارزش ویژه مارک تجاری انجام داد. در این تحقیق به بررسی تأثیر عناصر منتخب آمیخته بازاریابی بر روی ارزش ویژه مارک تجاری پرداخته شده است. عناصر آمیخته بازاریابی در این تحقیق، قیمت، تصویر ذهنی از فروشگاه، هزینه تبلیغات، حجم(پوشش) توزیعی و ترفیعات مبتنی بر قیمت میباشند، که از طریق تأثیر بر ابعاد ارزش ویژه مارک تجاری(شامل کیفیت دریافت شده، وفاداری و تداعی(آگاهی) از مارک تجاری)، بر ارزش ویژه مارک تجاری تأثیر میگذارند. تجزیه و تحلیل نتایج تحقیق بر اساس مدلیابی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهند که تصویر ذهنی از فروشگاه، هزینه تبلیغات و حجم(پوشش) توزیعی تأثیر مثبت و مستقیمی بر ارزش ویژه مارک تجاری دارند، به طوری که ارائه محصولات در فروشگاهی با تصویر ذهنی خوب، تبلیغات گسترده و توزیع گسترده محصولات، سبب تقویت ارزش مارک تجاری میشوند.
وزیرزنجانی (۱۳۸۵) پایان نامه خود را تحت عنوان سنجش رضایت مشتریان نسبت به عناصر آمیخته بازاریابی خدمات پس از فروش خودروهای سنگین شرکت زامیاد انجام داد. وی دریافت که در عصر حاضر اکثریت شرکت ها به این نکته واقفند که ارائه خدمات پس از فروش در وفاداری و تکرار خرید مشتریان مؤثر میباشد. ولی خدماتی که ارائه می شود، باید در جهت تأمین رضایت مشتری باشد. تحقیق حاضر با بهره گرفتن از پرسشنامه و نمونه گیری به روش تصادفی در خصوص سنجش رضایت مشتریان از عناصر آمیخته بازاریابی خدمات پس از فروش شرکت تولیدکننده خوردوهای سنگین، زامیاد انجام گردیده است. در این تحقیق، عناصر آمیخته بازاریابی خدمات پس از فروش بر اساس ۴ P یعنی؛ قیمت، ترفیع، محصول (خدمت) و توزیع مشخص گردیده اند که سنجش وضعیت عنصر خدمت بر اساس مدل کیفیت – خدمت (سروکوال) میباشد. نتایج آزمونهای آماری حاکی از آن است که مشتریان نسبت به تمامی عناصر آمیخته بازاریابی، عدم رضایت خویش را اظهار داشته اند. همچنین میزان اهمیت عناصر آمیخته بازاریابی از دیدگاه مشتریان یکسان نمی باشد. بدین ترتیب که اهمیت عنصر محصول بیشتر از سایر عناصر و قیمت نسبت به دو عنصر توزیع و ترفیع دارای ارجعیت میباشد، در صورتی که عنصر ترفیع کمترین میزان اهمیت را دارا میباشد.
رضوانی، حسینی (۱۳۸۸) در مقاله ای تحت عنوان مفهوم پردازی آمیخته بازاریابی در بنگاه های صنایع غذایی کوچک و متوسط ایرانی به این مطالب اشاره نمودند: با مروری بر یافته های پیشین با این مسأله اصلی مواجه هستیم که بنگاه های کوچک ومتوسط از چه الگو یا شیوه هایی به منظور سازماندهی عناصر آمیخته بازاریابی خود بهره می گیرند؟ ازاین رو هدف مطالعه حاضر آن است تا با کنکاشی نوپردازانه وایجاد هم گرایی مؤثر بیند و حوزه بازاریابی و الزاماًً بنگاه های کوچک ومتوسط به تبیین چگونگی وچیستی آمیخته بازاریابی واجزای سازنده را در بنگاه های کوچک ومتوسط تشریح کند. در این بررسی دوگونه نوآوری صورت گرفته است؛ یکی مشارکت نظری وتوسعه مرزهای دانش بازاریابی در بنگاه های کوچک و متوسط ودیگری مشارکت عملی و الگو شناسی فعالیت های بازاریابی فعالانه این قبیل بنگاه ها با بهره گیری از رویکرد کیفی و راهبرد پژوهش موردی اکتشافی مرکب، نتایج بررسی نشان داد که مؤلفه های آمیخته بازاریابی در بنگاه های کوچک و متوسط شامل۵ عنصراصلی (فرد(، مدیر، مالک (محصول، قیمت، مکان، ترفیع) و ۴۹ جز تشکیل دهنده است که عنصر اول در روند اجرای مطالعه به عنوانی که عنصر جدید استخراج و به موارد متداول اضافه شد . البته محتوای سایر عناصر نیز متفاوت ازعناصر مرسوم است. در ضمن این فرضیه تقویت شدکه آمیخته بازاریابی دربنگاه های کوچک ومتوسط دربنگاه های مورد بررسی متفاوت با آمیخته بازاریابی مرسوم و شامل پنج عنصر شخص، قیمت، مکان، ترفیع ومحصول است.
زاهدان (۱۳۸۱) نیز اقدام به بررسی انگیزاننده های محیطی و بازاریابی اثرگذار بر روی رفتار مصرف کنندگان خودرو پژو ۴۰۵ محصول شرکت ایران خودرو نموده است. در این تحقیق مقایسه ای را بین تأثیر عوامل آمیخته بازاریابی و عوامل محیطی بر روی رفتار مصرف کنندگان داشته اند .
کمری (۱۳۸۵) به بررسی نقش عناصر آمیخته بازاریابی و عوامل محیطی در تصمیم به خرید خریداران Mazda 323 پرداختهاند و تا حد زیادی به تحقیقات دیگران شباهت دارد.
فریدون فر (۱۳۸۶) معیارهای خرید مشتریان خودروهای سواری را شناسایی و با بهره گرفتن از مدل AHP اولویت بندی کردهاند .