۲-۲-۲) صلاحیتهای عاطفی:[۸۱]
منظور از صلاحیتهای عاطفی، مجموعه گرایشها و علایق معلم نسبت به مسائل و موضوعات مرتبط با تعلیم و تربیت است. به عنوان نمونه، «گرایش و علاقه به تکریم دانشآموز» یکی از صلاحیتهای عاطفی است.
۳-۲-۲) صلاحیتهای مهارتی:[۸۲]
آن بخش از صلاحیتها است که به مهارتها و تواناییهای علمی معلم در فرایند یادگیری مرتبط میشود. به عنوانمثال، «مهارت معلم در تهیه طرح درس» یکی از این صلاحیتهاست. از مجموعه صلاحیتهای سهگانه، صلاحیت تأثیرگذاری بر دانشآموز حاصل میشود (ملکی،۱۳۸۸: ۱۵-۱۴).
معلم آنچه را که در دوره تربیتمعلم آموخته است، نمیتواند روی شخصیت دانشآموز پیاده کند. توانایی تأثیرگذاری بر دانشآموز و تغییر دادن رفتار او بین معلمان، متفاوت است. این تفاوت ممکن است به چند علت باشد:
۱٫ ممکن است به علت نوع تربیت خود معلم قبل از ورود به نظام تربیتمعلم و تجربیات قبلی او باشد. مثلاً اگر کسی در دوره کودکی و نوجوانی به علت فقدان محیط سالم تربیتی در خانواده دچار افسردگی شود و همین شخص وارد دوره های تربیتمعلم گردد، در کسب صلاحیتهای عاطفی با مشکل مواجه خواهد شد. به طور طبیعی این فرد از فرد دیگری که در یک محیط تربیتی سالم پرورشیافته است، متفاوت خواهد بود.
۲٫ ممکن است به علت ذوق و استعدادهای ذاتی افراد باشد. بعضی استعداد و توانایی ذاتی برای معلمی دارند و به همین دلیل از همردیفان خود در تدریس موفقترند. به عنوانمثال، یک از کارهای معلم، «مدیریت کلاس درس» است. بعضی با اینکه علم و آگاهی لازم را نیز در این کار دارند، ولی در عمل قادر به اداره کلاس نیستند. یا آنکه کسب این توانایی، تمرین و تجربه لازم را میطلبد، ولی مقدار زیادی به استعداد ذاتی افراد مربوط است. بنا به علل فوق و علل دیگر، محصولات دوره های تربیتمعلم و صلاحیتهای کسبشده توسط معلمان یکسان نخواهند بود. به همین دلیل توانایی تأثیرگذاری آن روی دانشآموزان نیز متفاوت است (ملکی،۱۳۸۸: ۱۵).
هانتلی[۸۳] (۲۰۰۸) قابلیتهای معلمان را در سه زمینه دانش حرفهای، عمل حرفهای و تعهد حرفهای دستهبندی کردهاست. دانش حرفهای شامل دانش محتوا، شناخت دانشآموز و آگاهی از تدریس و یادگیری است. عمل حرفهای از طراحی یادگیری، ایجاد محیط یادگیری و سنجش و ارزشیابی یادگیری تشکیلشده است و تعهد حرفهای، یادگیری حرفهای، مشارکت، رهبری، ارزشها، ارتباطات و اخلاقیات را شامل میشود.
کاسترو همکارانش (۲۰۰۵) صلاحیتهای معلمان را به پنج دسته اصلی و زیرمجموعههای آن ها تقسیم میکنند که عبارتاند از:۱) دانش تخصصی شامل: داشتن اطلاعات لازم در مورد دانش تخصصی، توسعه و بهروز نگهداشتن آن؛ ۲) ارتباطات شامل: برقراری ارتباط بادانشآموزان با داشتن پیشینه مختلف، هدایت انجام وظایف، تحلیل و روشنسازی دیدگاههای دانشآموزان؛۳) سازماندهی شامل: تعیین سیستم عملکرد دانشآموزان، مدیریت زمان و تنظیم برنامه درسی مطابق اهداف سازمانی؛۴) پداگولوژی که چهار عامل را در برمیگیرد: کمک به دانشآموزان و تعیین نیازهای یادگیری، تنظیم برنامه درسی بر اساس نیاز دانشآموزان مختلف، طراحی فعالیتهایی برای سهیل یادگیری و رشد فراگیران، استفاده از فناوری اطلاعات در تدریس؛۵) صلاحیتهای رفتاری شامل: داشتن رویکرد دموکراتیک، نگرش پیش کنشی، کنجکاوی در مورد تازه ها، صداقت و درستی.
کسب شایستگی و اهلیت در تدریس را میتوان در سه حوزه خلاصه کرد. این صلاحیتها شامل صلاحیتهای تربیتی، تخصصی و عمومی است که باید برنامه های درسی مراکز تربیتمعلم و تربیت دبیر مبتنی بر این سه بعد یا صلاحیتهای اساسی طراحی شوند. در بسیاری از کشورهای دنیا، نه فقط در دانشگاهها، بلکه حتی در دوره های قبل از دانشگاه نیز اخذ صلاحیتهای مدرسی برای تدریس امری الزامی است و از ورود افراد فاقد گواهینامه معتبر مدرسی به این حرفه جلوگیری میشود. درهرصورت صلاحیتهای ضروری معلمی شامل موارد زیر میشود (معروفی و همکاران،۱۳۸۹: ۱۱۲).
الف) صلاحیتهای عمومی: این مهارتها با بهرهمند شدن معلم از آن ویژگیهای روانی، عقیدتی و اخلاقی که با رسالت کار معلم و مربی تناسب داشته باشد و نفوذ آن ها را در جامعه به عنوان الگویی مطلوب و سرمشق آرمانی زندگی انسانی، مورد تأیید قرار دهد، سروکار دارد. آشنایی معلم بافرهنگ، ارزشها و فلسفه حاکم بر جامعه به او در شناخت مطلوب موقعیت تدریس یاری خواهد رساند. معلم فقط در صورت آگاهی از فلسفه اجتماعی، شرایط اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ارزشهای اجتماعی جامعه خود، خواهد توانست به عنوان یک مرجع ذیصلاح علمی و اخلاقی و یک الگوی صاحب نفوذ تأثیر معنوی خود را بر دانشآموزان اعمال کند (معروفی و همکاران،۱۳۸۹: ۱۱۳-۱۱۲).
ب) صلاحیتهای تخصصی: اولین انتظار از هر معلم آن است که در رشته تخصصی مورد تدریس خود مهارت لازم را کسب کند. لیکن کسب مهارت تخصصی در زمینه رشته تخصصی لازم است، ولی کافی نیست. زیرا چه بسیارند کسانی که در رشته تخصصی خود بسیار عالم هستند، ولی معلم خوبی نیستند. شاید به این دلیل که به مهارتهای تربیتی یا عمومی مجهز نیستند. این نوع مهارتها به کسب دانش و اطلاعات کافی در حد لازم برای اشتغال به تدریس در هر رشته و هر مقطع تحصیلی مربوط میشود. مضافاً اینکه معلم باید به صورت تربیت شود که در طول مدت خدمت برای کارآموزی و بازآموزی، خصوصاًً از طریق خودآموزی و یادگیری شخصی و اعتلای معلومات آمادگی داشته باشد (معروفی و همکاران،۱۳۸۹:۱۱۳).
ج) صلاحیتهای تربیتی: این نوع صلاحیت به کسب آمادگی فنی برای به کار رفتن روش مطلوب در تدریس به گونهای که کلاس درس، آموختن و یادگیری را برای یادگیرنده تسریع و تسهیل کند، اشاره دارد. اهلیت، کلاس داری و آمادگی معلم برای تدریس از طریق دروس تربیتی مانند اصول آموزشوپرورش، روانشناسی تربیتی، فن معلمی و روشها و فنون تدریس، ارزشیابی، اصول مشاوره و…فراهم میآید. کسب این شایستگیها در کنار مهارتهای تخصصی میتواند در ارتقاء کیفیت تدریس بسیار مؤثر باشد. برنامه های تفصیلی این مواد درسی نیز برای همه داوطلبان باید یکسان باشد. به این نکته نیز باید اشاره کرد که نصاب مقرر اطلاعات و دانش هر داوطلب تدریس در زمینه مواد تربیتی بر مبنای کسب شایستگی برای حضور در کلاس درس تعیین میگردد. محتوای این مواد درسی کمتر از دیگر برنامه های اشتغال در دوره های تحصیلی متأثر میشود؛ به این معنی که معلم دبستان احتمالاً در همان حد از اصول آموزشوپرورش آگاهی داشته باشد که دبیر دبیرستان را لازم است یا استاد دانشگاه را به کار میآید (معروفی و همکاران،۱۳۸۹: ۱۱۵-۱۱۴).
۳-۲ ارتباط متقابل معلم و دانشآموز
طرز تلقی و رفتار معلم از عوامل مؤثر تشکیلدهنده طرز تلقیهای دانشآموز است. اگر معلم در کلاس آزاد برخورد کند و فرصت کافی و مؤثر در اختیار فراگیر قرار دهد، تلاش، توانایی و حس اعتمادبهنفس را در او تقویت میکند. اگر امیال و خواستهها و نظرات خود را محور قرار دهد و با روحیه سلطه گری برخورد نماید مانع بروز تواناییها در دانشآموز میشود (ملکی،۱۳۸۸: ۶۷).