گرایش : خصوصی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق
پایاننامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته حقوق
گرایش: حقوق خصوصی
عنوان:
تحولات تقنینی مربوط به فرزندخواندگی
استاد راهنما:
دکتر جهانبخش غلامی
استاد مشاور:
دکتر ابراهیم دلشاد
فهرست مطالب
چکیده ۱
مقدمه. ۲
بیان مسئله. ۴
اهداف تحقیق ۴
سوالات تحقیق ۶
روش انجام تحقیق ۷
فصـل اول. ۹
کلیـات، مفاهیـم و پیشینـه فرزنـدخوانـدگی ۹
مبحث نخست:کلیات ومفاهیم مرتبط ۱۰
گفتار اول: کلیات. ۱۰
گفتار دوم: مفهوم کودکی و الفاظ مشابه (صبی، ولد، صغیر، طفل). ۱۲
گفتار سوم: مفهوم تبنی و فرزند خواندگی ۲
گفتار چهارم: مفهوم کودک بی سرپرست و بد سرپرست. ۶
مبحث دوم: تاریخچه فرزندخواندگی ۷
گفتار اول: فرزندخواندگی در ایران باستان. ۷
گفتار دوم: فرزندخواندگی در اسلام. ۱۰
گفتار سوم: فرزندخواندگی در سایر ملل ۱۴
مبحث سوم: بررسی تغییرات ناشی از قانونگذاری در فرزندخواندگی ۱۶
گفتار اول: بررسی قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب ۱۳۵۳. ۱۷
گفتار دوم: بررسی قانون حمایت ازکودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست مصوب۱۳۹۲. ۲۲
فصـل دوم. ۲۶
ماهیـت حقـوقـی و تشریفـات قانـونی فـرزند خوانـدگی ۲۶
مبحث اول: ماهیت حقوقی فرزندخواندگی ۲۷
گفتار اول: نظریه فرض قانونی بودن. ۲۷
گفتار دوم: نظریه ایقاع بودن فرزند خواندگی ۳۱
گفتارسوم:نظریه عقد بودن فرزند خواندگی ۳۷
مبحث دوم : تشریفات قانونی فرزند خواندگی ۴۴
گفتار اول: نحوه واگذاری کودک و مرجع صالح ۴۴
گفتار دوم: شرایط پذیرندگان. ۵۱
گفتار سوم: شرایط شخص قابل پذیرش. ۷۳
فصل سوم. ۷۸
آثار حقوقی فرزند خواندگی و انحلال آن. ۷۸
مبحث نخست : تعهدات مالی ۷۹
گفتار اول : تعهد به انفاق ۷۹
گفتار دوم: اداره اموال قانونی فرزند خوانده ۸۷
گفتار سوم: ارث. ۹۰
مبحث دوم: تعهدات غیرمالی ۹۷
گفتار اول: حضانت. ۹۷
گفتار دوم: ولایت. ۱۰۳
گفتار سوم: تسری نام خانوادگی ۱۱۰
گفتار چهارم: محرمیت و حرمت نکاح ۱۱۳
گفتار پنجم: اقامتگاه ۱۱۹
مبحث سوم: ضمانت اجرایی نقض تعهدات. ۱۲۱
گفتار اول: ضمانت اجرایی نقض تعهدات مالی ۱۲۱
گفتار دوم:ضمانت اجرایی نقض تعهدات غیر مالی ۱۲۵
مبحث چهارم: بطلان و فسخ رابطه سرپرستی ۱۲۹
گفتار اول: بطلان فرزندخواندگی ۱۲۹
گفتار دوم : فسخ فرزند خواندگی ۱۳۱
نتایج ۱۳۷
پیشنهادات برخاسته از تحقیق ۱۳۹
پیوست ۱. ۱۴۲
پیوست ۲. ۱۴۶
منابع ۱۵۷
چکیده
فرزند خواندگی یا تبنی آن است که کسی، فرد دیگری را که فرزند طبیعی او نیست، به فرزندی بپذیرد. در ایران به دلیل وجود اهمیت مذهب و نگهداری یتیمان در خانهها با افزایش جمعیت و تحولات اجتماعی و فرهنگی و بالا رفتن آمار کودکان بی سرپرست، نیاز به وجود قانون در این زمینه احساس شد. در نتیجه قانونی تحت عنوان حمایت از کودکان بی سرپرست در اسفند ۱۳۵۳، به تصویب رسید و تاکنون مورد استفاده قرار میگرفته است. به دلیل عدم کارایی قانون مزبور، متخصصان بر آن شدند لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست را تدوین و تقدیم مجلس کنند. در این لایحه که در تاریخ ۱۰/۷/۱۳۹۲به تصویب مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان رسید، دامنه واگذاری کودکان گسترده تر شد و شامل نوجوانان نیز شده است و کودکان بد سرپرست را هم تحت شمول خود قرار داده است. همچنین در این لایحه افراد واجد شرایط سرپرستی نیز شامل زن و شوهر دارای فرزند و دختران مجرد نیز شده است. در این تحقیق که شامل ۳ فصل میباشد، قانون مصوب ۱۳۵۳، با قانون جدید مورد بررسی قرار گرفته است و در فصل اول که شامل کلیات می باشد، پیشینه فرزند خواندگی و مفاهیم مرتبط با آن مورد بررسی واقع شده است. در دو فصل دیگر ماهیت و اثر فرزندخواندگی و تشریفات قانونی آن در دو قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب ۱۳۵۳ و قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست مصوب ۱۳۹۲، مقایسه شده است و این نتایج حاصل شده است که قانون سابق، به دلیل عدم پوشش کافی افراد واجد شرایط، در برخی زمینه ها و به دلیل کهنگی در قسمتهایی، فاقد کارایی بوده و نیاز به، به روز شدن احساس می شد تا جوابگوی نیاز روز جامعه کنونی باشد که قانون جدید، این نواقص را نسبتاً برطرف ساخته است. اگرچه در قسمتهایی کاستیهایی مشاهده میشود که امید میرفت قانونگذار توجه بیشتری را به این قسمت ها، مبذول میداشت.
کلمات کلیدی: تحولات تقنینی، فرزند خواندگی، کودک بی سرپرست، کودک بدسرپرست، سرپرستی
مقدمه
کودکان به عنوان یکی از اقشار آسیب پذیر جامعه، همواره مورد توجه بودهاند. یکی از دغدغههای مهم حقوقدانان و جامعهشناسان حمایت از آنان و حفظ حقوق ایشان است.
کودکان که سرنوشت فردا جامعه را رقم میزنند زمانی میتوانند افرادی سالم و فعال بوده و در راستای رشد و تعالی جامعه خود قدم بردارند که در خانوادهای سالم رشد یافته باشند. پدیده بیسرپرستی در فرهنگها و مکانهای مختلف در اثر عوامل متعددی به وجود میآید. در برخی جوامع امروزه به علت کم رنگ شدن ارزش و قداست خانواده و ازدواج، کودکانی که حاصل ازدواج نامشروع والدین خود هستند درصد بالایی از کودکان بیسرپرست را تشکیل میدهند. ولی در کشورهایی نظیر ایران به علت حاکمیت اخلاق و اصول شرعی در زندگی مردم، تعداد بسیار کمی از کودکان بیسرپرست را کودکان نامشروع تشکیل میدهد و عواملی چون اعتیاد، مرگ و میر والدین در اثر بیماری یا حوادث طبیعی و انسانی، جدایی والدین و. عواملی هستند که علل به وجود آمدن این پدیده را تشکیل میدهند.
در ایران به دلیل به وجود جو مذهبی و نگهداری یتیمان در خانهها، با افزایش جمعیت و تحولات اجتماعی و فرهنگی و بالا رفتن آمار کودکان بی سرپرست نیاز به وجود قانون در این زمینه حس شد و در نتیجه قانونی تحت عنوان قانون حمایت از کودکان بی سرپرست در اسفند ۱۳۵۳ به تصویب رسید و تاکنون مورد استفاده قرار میگرفته است.
اما با گذشت زمان و با توجه به روند رو به رشد جمعیت کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به دلیل افزایش جرایم و تغییر نحوه زندگی و ضرورت بازنگری قانون فعلی، با توجه به افزایش تعداد این کودکان، تقویت برنامه خانوادهها احساس شد و دولتمردان و صاحب نظران به لزوم ایجاد یک نهاد تخصصیتر برای حمایت از این دسته کودکان ضمن تسریع در رفع موانع قانونی فرزند خواندگی که میتواند سرنوشت بسیاری از این کودکان را تغییر دهد، کوشیدند.
لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست، تدوین، و تقدیم مجلس شد. در این لایحه همانطور که از نامش پیداست دامنه واگذاری کودکان گستردهتر شده و شامل نوجوانان نیز شده است و کودکان بد سرپرست را هم تحت شمول خود قرار داده است.
اگرچه در این قانون جدید کاستیهایی هم مشاهده میشود، ولیکن نسبت به قانون سابق وضعیت این کودکان رو به بهبود است، با امید به گشودن اندک روزنی برای تابیدن نگرشی تازه بر فرزند خواندگی و کاهش نقصان آن.
در این تحقیق که شامل ۳ فصل می باشد، در فصل اول به بیان کلیات وپیشینه فرزندخواندگی پرداخته شده و در فصل دوم، ماهیت و تشریفات قانونی فرزند خواندگی در ۲ قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست و قانون جدید فرزندخواندگی مورد بررسی قرار گرفته است و در فصل سوم به آثار حقوقی و موارد انحلال آن پرداخته و مورد کنکاش قرار گرفته است. همچنین در این تحقیق کاستیهای قانون جدید و قانون سابق در مواردی مورد نقد قرار گرفته است و به نقاط قوت آن نیز اشاره شده است. در پایان پیشنهاداتی نیز ارائه شده است.
بیان مسئله
امروزه سرپرستی از کودکان یتیم و بدون سرپرست از نظر اجتماعی فوائد بسیار زیادی دارد و اصل قضیه قابل انکار نیست، زیرا کودکان یتیم و بی سرپرست کانونی برای رشد میخواهند و نباید در جامعه رها شوند.
اگر برای این کودکان که فاقد سرپرست هستند سرپرستی تعیین نشود و از تربیت صحیح محروم باشند، پس از رسیدن به سن نوجوانی معضلات زیادی ایجاد خواهد کرد. در حالی که با تعیین سرپرست، ضمن اینکه از بار مسئولیت دولت کاسته می شود و خانواده هایی که از داشتن فرزند محرومند، چراغی برای زندگی یکنواخت و خسته کننده خود می یابند.
در ایران با وجود سابقه پذیرش این نهاد در ادوار تاریخی گذشته، با نفوذ اسلام منسوخ گردید، ولی به علت فوائد فردی و اجتماعی و نیاز مبرم جامعه و حمایت از اطفال بدون سرپرست، تحت عنوان سرپرستی اطفال بدون سرپرست، با آثار حقوقی مشخص احیا گردید.
البته در قانون مدنی ایران، فرزندخواندگی وجود نداشت، ولی از آنجا که سرپرستی از یتیمان و کودکان بیسرپرست به شدت توصیه شده و بسیاری از خانوادهها با اشتیاق سرپرستی کودکان درمانده را می پذیرفتند، ولی این تعهد اخلاقی بود و جنبه الزام نداشت، لذا قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مورخ ۲۹/۱۲/۵۳ تصویب شد. این قانون نخستین گام در منظم ساختن روابط اخلاقی این کودکان با خانوادهها بود.
در ایران نهاد فرزند خواندگی و سرپرستی از مقولههایی است که مهجور مانده است، فقط استادانی انگشت شمار در پارهای از مباحث به آن پرداختهاند، در این دوره از زمان با فزونی فرزندان بدون سرپرست و ازدیاد درخواست برای سرپرستی این اطفال، این نیاز بیش از هر زمان دیگر حس میشود و جای خالی آن خود نمایی می نماید.
با توجه به اینکه بیش از ۳۹ سال از تاریخ تصویب قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب ۵۳ میگذرد و بررسیهای انجام شده و مشکلاتی که سازمان بهزیستی کشور با آن روبرو بود مبین آن بود که، قانون مذکور پاسخگوی نیازهای روز جامعه اسلامی نبوده و نیاز به انطباق و نوآوری در آن کاملاً مشهود و محسوس بود پس ضرورت داشت که قانون یاد شده به نحوی اصلاح شود تا با رفع محدودیتهای موجود از یک سو، با گسترش دامنه شمول سپردن کودکان واجد شرایط به خانوادههای دارای شرایط مقتضی به تصویب شیوه مراقبت در خانوادههای جایگزین کمک نموده و از سویی دیگر ضمن پاسخگویی به نیازهای متقاضی فرزندخواندگی تا حد امکان سلامت جسمی، اخلاقی، روحی کودکان یادشده، تأمین و تضمین گردد.
مطابق قانون سابق، تاکنون تنها کودکان بی سرپرست شرایط واگذاری داشتند که این تنها ۱۵ درصد کودکان بهزیستی را تشکیل می دهد، لایحه حمایت ازکودکان بی سرپرست و بدسرپرست، با هدف اصلاح قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب ۱۳۵۳، گسترش دامنه شمول سپردن، ارائه شد. با تصویب این لایحه شرایط واگذاری ۵۰ درصد کودکان فراهم شد و متقاضیان سرپرستی با سهولت و سرعت بیشتری میتوانند از دادگاه حکم سرپرستی اخذ نمایند.
اهداف تحقیق
هدف از انتخاب این موضوع، خلأ پژوهشی شدید درباره این تحولات در زمینه فرزندخواندگی بوده است. در این راستا، مسائل و سوالات بسیاری از بدو پیدایش فرزندخوانده از پذیرش و شیوه آن ماهیت و تشریفات قانونی آن مطرح است، که باید پاسخ داده شود. لذا در این مسئله مهم و مبتلابه، قانون گذاری امروز نیازمند پژوهش و نوشتاری است که بتواند با مقایسه و بررسی این تحولات، به سوالات مطرح شده پاسخ دهد. وبه این نکته دست یابد که، آیا قانون جدید حمایت از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست خواهد توانست، مشکلات ناشی از خلا قانونی موجود، از قانون قدیم را حل نماید؟ تا در پایان تحقیق با دست یافتن به راهکارهای جدید و ارائه پیشنهاداتی در جهت کارامدی بیشتر قانون، در راستای تسهیل شرایط واگذاری کودکان بی سرپرست قدم ناچیزی برداشته باشم.
اهدافی که از این تحقیق متصوراست شامل مواردزیر می باشد:
-بررسی اثار حقوقی ناشی از تحولات قانونگذاری در فرزندخواندگی
-بررسی راهکارهای ارائه شده وابعاد کاربردی قانون جدید در باب فرزندخواندگی
-بررسی وضعیت چالشهای موجود در رابطه با پذیرش و مراقبت از کودکان در خانواده های جایگزین
سوالات تحقیق
۱- تحولات تقنینی مربوط به فرزندخواندگی چه تاثیری بر روند واگذاری کودکان بی سرپرست خواهد داشت؟
۲-مسئولیت سرپرستی و نگهداری این کودکان به عهده چه شخص یا اشخاصی است؟
۳-ماهیت حقوقی سرپرستی به نحو فرزند خواندگی عقد است یا ایقاع؟ اگر عقد است چه نوع عقدی است؟
۴- اگر شخصی کودکی را به عنوان فرزند انتخاب نموده و نگهداری و سرپرستی آن را بر عهده گرفته آیا تعهدی بر عهده او ایجاد خواهد شد؟